دختری از جنس جاسوس(پارت47)
سیلویا:بیاریدش سازمان
(سازمان)
سیلویا:شما برید ما بازجوییش میکنیم
سیلویا:راستی به هر کدومتون لقب میخوایم بدیم
دامیان.بلک فایر(اتیش سیاه)
لوکا.وایت فایر(اتیش سفید)
انیا.دارک نایت(شب تاریک)
بکی.دارک مون(ماه تاریک)
مگی.استار لایت(ستاره درخشان)
دنیل.بلک مون(ماه سیاه)
سیلویا:اینم لقباتون حالا برید
(فردا سرکلاس)
معلم:هفته ی دیگه یه مسابقه فوتبال بین مدسه ی ما و مدرسه(…)هست من الان افراد منتخب رو میگم:دامیان.انیا.جولیا.بکی.الیزابت.الکس.لوکا.دنیل.مگی.ایون.بارنی.امیل.سارا.سوفیا کاپیتانتون دامیان هست برید تمرین کنید
(سالن ورزش)
دامیان:من ترتیب و کسایی که میفتن دخیره رو میگم
حمله ها:خودم.انیا.بکی.لوکا.سوفیا
دفاع ها:جولیا.الکس.سارا
هافبک ها:مگی.دنیل
دروازه:امیل
ذخیره ها:ایون.بارنی.الیزابت
(یه هفته بعد توی سالن مسابقات)
دامیان:همونطور که گفتم به ترتیب وایسید فراموش نکنید باید پاس کاری کنیم خطا هم نمیکنیم
اولای بازی دامیان دوتا گل زد بعد لوکا یکی و دوتا گل خوردن و چند دیقه که گذشت کاپیتان اون تیم اعصابش خورد شد چون شیش تا گل خورده بودن ولی سه تا زده بودن پس محکم شوت زد و خورد تو صورت دامیان دامیان هم افتاد زمین و بیهوش شد
داور:خطا پنالتی برای مدرسه ی ادن
انیا:دامیان خوبی حالت خوبه
دامیان:حا…لا تو ک…اپی…تانی الیزابت بیا تو بازی
انیا:انتقام میگیرم
انیا میخواست پنالتی رو بزنه انیا خیلی عصبانی بود بخاطر دامیان پس با تمام زورش شوت زد
انیا توی چند دیقه تونست چهارتا گل بزنه
دامیان:لطفا بزارید برم تو بازی
معلم:نه نمیشه حالت خیلی بده
دامیان:لطفا
معلم:پس اگر چیزیت بشه من مقصر نیستما
دامیان:باشه
دامیان دویید وسط زمین
دامیان:الیزابت برگرد ذخیره
انیا:حالت خوب شد
دامیان:بهترم انیا برگرد عقب کاپیتان برگشته
انیا:باشه
اونا قشنگ هفده تا گل زدن
کاپیتان اون تیم:اگر اینجوری پیش جتما میبازیم
یکم گذشت و نتیجه بازی شده بود:
مدرسه ی ادن۱۹.مدرسه ی (…)۷
یه دیقه از بازی مونده بود که دامیان گل اخر رو زد و بیستایی شدن
داور:بازی تمومه
دامیان:بچه ها بدویید بریم جام رو بگیریم
دامیان و تیمش رفتن کاپیتان ینی همون دامیان جام رو برد بالا یهو دامیان گفت…
دامیان:ای سرم
و…
(سازمان)
سیلویا:شما برید ما بازجوییش میکنیم
سیلویا:راستی به هر کدومتون لقب میخوایم بدیم
دامیان.بلک فایر(اتیش سیاه)
لوکا.وایت فایر(اتیش سفید)
انیا.دارک نایت(شب تاریک)
بکی.دارک مون(ماه تاریک)
مگی.استار لایت(ستاره درخشان)
دنیل.بلک مون(ماه سیاه)
سیلویا:اینم لقباتون حالا برید
(فردا سرکلاس)
معلم:هفته ی دیگه یه مسابقه فوتبال بین مدسه ی ما و مدرسه(…)هست من الان افراد منتخب رو میگم:دامیان.انیا.جولیا.بکی.الیزابت.الکس.لوکا.دنیل.مگی.ایون.بارنی.امیل.سارا.سوفیا کاپیتانتون دامیان هست برید تمرین کنید
(سالن ورزش)
دامیان:من ترتیب و کسایی که میفتن دخیره رو میگم
حمله ها:خودم.انیا.بکی.لوکا.سوفیا
دفاع ها:جولیا.الکس.سارا
هافبک ها:مگی.دنیل
دروازه:امیل
ذخیره ها:ایون.بارنی.الیزابت
(یه هفته بعد توی سالن مسابقات)
دامیان:همونطور که گفتم به ترتیب وایسید فراموش نکنید باید پاس کاری کنیم خطا هم نمیکنیم
اولای بازی دامیان دوتا گل زد بعد لوکا یکی و دوتا گل خوردن و چند دیقه که گذشت کاپیتان اون تیم اعصابش خورد شد چون شیش تا گل خورده بودن ولی سه تا زده بودن پس محکم شوت زد و خورد تو صورت دامیان دامیان هم افتاد زمین و بیهوش شد
داور:خطا پنالتی برای مدرسه ی ادن
انیا:دامیان خوبی حالت خوبه
دامیان:حا…لا تو ک…اپی…تانی الیزابت بیا تو بازی
انیا:انتقام میگیرم
انیا میخواست پنالتی رو بزنه انیا خیلی عصبانی بود بخاطر دامیان پس با تمام زورش شوت زد
انیا توی چند دیقه تونست چهارتا گل بزنه
دامیان:لطفا بزارید برم تو بازی
معلم:نه نمیشه حالت خیلی بده
دامیان:لطفا
معلم:پس اگر چیزیت بشه من مقصر نیستما
دامیان:باشه
دامیان دویید وسط زمین
دامیان:الیزابت برگرد ذخیره
انیا:حالت خوب شد
دامیان:بهترم انیا برگرد عقب کاپیتان برگشته
انیا:باشه
اونا قشنگ هفده تا گل زدن
کاپیتان اون تیم:اگر اینجوری پیش جتما میبازیم
یکم گذشت و نتیجه بازی شده بود:
مدرسه ی ادن۱۹.مدرسه ی (…)۷
یه دیقه از بازی مونده بود که دامیان گل اخر رو زد و بیستایی شدن
داور:بازی تمومه
دامیان:بچه ها بدویید بریم جام رو بگیریم
دامیان و تیمش رفتن کاپیتان ینی همون دامیان جام رو برد بالا یهو دامیان گفت…
دامیان:ای سرم
و…
۳.۱k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.