فرشته محافظ عشق(3)

برای تولد یورا که پس فرداس میخواستم کادو بگیرم پس رفتم کتابخونه وقتی داشتم برمیگشتم نگاه خیره کسی رو حس کردم وقتی رفتم بیرون دیدم سهون با ماشین باباش اومده دنبالم
من پارک چانیولم متاسفانه 20 سالمه دوبار کنکورمو قبول نشدم امسالم برای آخرین بار تلاشمو کردم تونستم قبول بشم با سهون رفتیم که تدارکات هم قبولی منو هم تولد یورا رو آماده کنیم بابام گفت الکی دوتاش نکنیم و جفتشو باهم بگیریم
یک هفته بعد:
لباس پوشیدم و به سمت ماشینی که بابام واسه قبولیم خریده بود رفتم میلیاردر نبودیم ولی پولدار بودیم یه جورایی عادی رو به بالا
وقتی به دانشگاه رسیدم همونجوری که انتظار داشتم کلی دختر دور و برم بودن لبخندی از سر رضایت زدم و به تک تکشون شماره دادم و بعد به سهون زنگ زدم وقتی مطلع شدم وضعیت سهونم فرقی نداره گوشی رو قطع کردم که یه دختره گفت:"اوپا دوست دختر داری"
_ نه نه دوستم بود پسره:)
و لبخند دختر کشی زدم که باعث شد جیغشون بره هوا
رفتم سر کلاس استاد کیم(جونمیون)بعد معرفی متوجه نگاه کسی رو خودم شدم بهش نگاه کردم دیدم یه پسره که بنظر قدش از من کوتاه تر بود(عه؟تنهایی کشف کردی؟)صورت بیبی فیس ولی بشدت زیبایی داشت و چشم هایی که بنظر غاری بی انتها میرسیدن ولی موهاش اوف موهای لخت و زیبایی که هر لحظه بیشتر وسوسم میکرد بهشون دست بزنم بنظر میرسید خیلی نرم باشن کنارش نشستم که متوجه من شد حدود سه ثانیه بهم نگاه کردیم که ناخودآگاه انگشت اشارمو گذاشتم رو موهاش اونم همزمان انگشتشو کرد تو گوشم هم من هم اون یهو زیدیم زیر خنده من چون قلقلکم اومده بود اونو ولی نمیدونم چرا استاد هم پوکر فیس بهمون نگاه میکرد...ولی ...موهاش خیلی نرم بودن .....دلم میخواست هر روز بهشون دست بزنم و نازشون کنممممممممممممممممممممممم
داشتم به موهاش فکر میکردم که استاد گفت :" بک...تو نباید از هر گوشی خوشت اومد انگشتتو بکنی توش خب؟ اون از گوش کیونگ که هر دفعه دیدمتون انگشتت تو گوشش بود ... اولیین روزی که اومدیم اگشتتو کردی توگوش نگهبانی هر روزم که باهات کلاس دارم به هر بهانه ای انگشتتو میکنی تو گوشم میشه حداقل سال اولیا رو راحت بزاری؟"
بک؟یعنی واقعا اسمش انقدر کوتاه بود یا مخففه؟ احتمالا مخففه...
یهو بک گفت:" با کمال احترام استاد باید بگم گوش کیونگ کوچولوعه خوشم میاد گوشه چانیول هم بزرگه خوشم میاد و گوش شماهم نرمو دوست داشتنیه خوشم میاد گوش نگهبانی هم زبره خوشم میاد."
روانی منطقشم منو استاد و یه پسره چشم گنده املا پوکر فیس نگاش کریم که استاد با صدایی بشدت خسته گفت:"قانع شدم ...بریم سر درس خودمون."
به یکی از بچه ها پول دادم گفتم برام جزوه بنویس اونم با کمال میل قبول کرد و در نتیجه تا اخر کلاس خوابیدم...
Vahyun
آیا میدانستید لایک کردن یعنی چی؟یعنی وقتی مطلب مورد نظر رو مطالعه کردید و مورد پسند واقع شد روی قلب قسمت بالا میزنید نویسنده میفهمد و میگوید:"واوووووووووو یه نفر لایک کرد پشمام ای ملت ببینید یکی فیکمو لایک کرد پشمام." و شروع میکند به بهتر نوشتن پارت بعدی اما وقتی می بیند که با بالای صدتا ویو کسی لایک نمی نماید پس با کسالت تمام میگوید:"یعنی انقدر فیکم چرته؟ اه پس اصلا نمینویسم هق هق هق"
دیگه خود دانید