تکپارتی تهیونگ
ا/ت:تهیونگا
تهیونگ:جانم
ا/ت:من دلم دریا میخواد
تهیونگ :الان که نصفه شبه بگیر بخواب فردا خودمم کار ندارم میبرمت
ا/ت:ولی الان که شبه بیشتر خوش میگذره الان بریم
تهیونگ :هوا سرده باشه واسه فردا
ا/ت:تهیونگا خواهش میکنم الان بریم
تهیونگ :نمیشه
ا/ت:لطفااااا
بعد از تلاش های بسیار فراوان راضی شد ببرتت دریا اونم نصفه شب بعد از ساعتی رسیدین و تو با ذوق بدو بدو رفتی سمت ساحل کناره ساحل دوییدی و صدف جمع کردی اما تهیونگ خیلی نزدیک نیومد ولی تو...
ا/ت:تهیونگا تو هم بیا خیلی باحاله
تهیونگ :سرما میخورم
به زور بردیش سمت خودت اون قبول نمیکرد اما خب تو قلقشو بلد بودی و با اینکه مخالفت میکرد تو راضیش میکردی و کنار ساحل باهم رقصیدین آهنگ خوندین و صدف جمع کردین و همدیگرو بغل کردین نزدیکای صبح بود که برگشتین سمت خونه کنار بخاری نشسته بودی و از سرما میلرزیدی که یهو عطسه کردی
تهیونگ :اهااا حالا دیدی سرما خوردی... که خودشم یهو عطسه کرد
ا/ت:حالا خودتم سرما خوردی مهم نیس بیخیال
همین
✨🧚🏻♀️
تهیونگ:جانم
ا/ت:من دلم دریا میخواد
تهیونگ :الان که نصفه شبه بگیر بخواب فردا خودمم کار ندارم میبرمت
ا/ت:ولی الان که شبه بیشتر خوش میگذره الان بریم
تهیونگ :هوا سرده باشه واسه فردا
ا/ت:تهیونگا خواهش میکنم الان بریم
تهیونگ :نمیشه
ا/ت:لطفااااا
بعد از تلاش های بسیار فراوان راضی شد ببرتت دریا اونم نصفه شب بعد از ساعتی رسیدین و تو با ذوق بدو بدو رفتی سمت ساحل کناره ساحل دوییدی و صدف جمع کردی اما تهیونگ خیلی نزدیک نیومد ولی تو...
ا/ت:تهیونگا تو هم بیا خیلی باحاله
تهیونگ :سرما میخورم
به زور بردیش سمت خودت اون قبول نمیکرد اما خب تو قلقشو بلد بودی و با اینکه مخالفت میکرد تو راضیش میکردی و کنار ساحل باهم رقصیدین آهنگ خوندین و صدف جمع کردین و همدیگرو بغل کردین نزدیکای صبح بود که برگشتین سمت خونه کنار بخاری نشسته بودی و از سرما میلرزیدی که یهو عطسه کردی
تهیونگ :اهااا حالا دیدی سرما خوردی... که خودشم یهو عطسه کرد
ا/ت:حالا خودتم سرما خوردی مهم نیس بیخیال
همین
✨🧚🏻♀️
۱.۳k
۱۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.