𝑷𝒂𝒓𝒕 20

به خونه که رسیدم گوشیمو برداشتم به سوزی زنگ زدم برنداشت نیم ساعت بعد یکی در زد از چشمی نگاه کردم...سوزی بود در رو براش باز کردم...

+کجا بودی نگرانت شدم
/ببخشید دیر اومدم سرم شلوغ بود
+اشکالی نداره...راستی جین بهم زنگ زد
(سوزی رنگش پرید)
/جین؟
+اره...
/چی گفت؟...
+گفتش بهت زنگ زده برنداشتی منم نگرانت شدم زنگ زدم بهت برنداشتی
/اره گوشیم باطریش تموم شده بود...
+اها باش...شارژر دارم میخوای بدم؟
/ممنون خودم دارم...
+باش...نمی‌خوای بگی عاشق کی شدی(ازم دور بود نشنید...)
/چی...نشنیدم...
+جیغ زدی بهم گفته بودی عاشق شدی
/ها...فهمیدم...چیز...اممم

دستو پاشو گم کرد نمیدونست چجوری توضیح بده...

/چیز...من...عاشق شدم...
+خب...
/همین دیگه
+عاشق کی؟
/عاشق...
+راحت باش
/عاشق جین شدم(خیلی تند گفتم)
+چییییی!
/اره
+عروسیتون کیه من بیام؟(به شوخی گفتم)
/فردا تشریف بیار
+واقعا!؟
/اسکلی؟
+بی ادب
/خخخخخخ
+بسه دیگه من برم شامو بپزم چی دوست داری ؟
/نودل...
+باش

غذا رو پختم و باهم خوردیم من رفتم خوابیدم و سوزی خانمم با جینش حرف میزد

شرط نداریم
فردا شاید پارت بعدی رو بزارم...