دختر تسخير شده پارت ۱۲
راستش شب ترسناکی بودش نمیتونم توصیفش کنم نشسته بودمو حوصلم سر رفته بود گفتم ی بازی بکنم زنگ زدم به دوستم نادیا که بیاد تا باهم احضارو انجام بدیم نزدیک ساعتای ۳ صب بود که شروع کردیم ی ستاره روی زمین کشیدیمو روی هر ضلع از ستاره ی شمع گذاشتیم کنار اون ستاره ی آینه و ی سری جمله که سوالایی بود که از اون روحی که میخواستیم احضار کنیم بپرسیم شروع کردیم به احضار جمله های مخصوص بهش رو گفتیم : ای روح اگر در این اتاق هستی به نشانه ای بده تا مطمعن شویم اینو گفتیم ولی هیچ صدایی نیومد .
چند بار دیگه همین سوالو پرسیدیم که یهو.....
چند بار دیگه همین سوالو پرسیدیم که یهو.....
۳۷۲
۱۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.