پدرخوانده پارت 8
دستشو روی کانیا گذاشت و سعی کرد بخوابه
سر کانیا روی قفسه سینش سنگینی میکرد و این اواخر درد کمی رو توی سینش حس میکرد اما اونقدری زیاد نبود و اهمیت نمیداد
کانیا کاملا خوابش برده بود
دستش رو روی سر کانیا گذاشت و چشاش گرد شد
فردا کلی کار داشت که باید بهشون رسیدگی میکرد!
****************
"اوووو کیم تهیونگ عکسای جدیدش رو دیدین اون خیلی خوشتیپه"
کانیا همونطور که سبزیجات رو خورد میکرد دستشو سریع تر کرد نگاهی به جیمین انداخت که لب تاپ رو روی میز گذاشته بود و اعضای اشپز خونه دورش جمع شده بودن
کانیا نچی کشید و با عصبانیت داد زد: همتون برگردین سر کارتون کلی سفارش ریخته رو سرمون!
همه نگاهی به سرآشپز عصبی پراکنده شدند
جیمین نم نگاهی به کانیای عصبی زد
قطعا این داد و بیدادای کانیا روش تاثیری نمیزاشت و برگشت و به سایتی که عکسای تهیونگ بود با هیجان نگاه کرد
تا سه دقیقه دیگه کالکشن تابستانه لباسی که تهیونگ مدلش بود پخش میشد و میخواست از همه لباسایی که برادرش مدلشون بود یکی بخره
اون قطعا بزرگترین فن بوی و ریچ برادرش بود که با اهنگای اون جامه میدرید و با لباسای که برادرش مدلشون بود به بقیه پز میداد و استدلالش این بود چون خودش هیچی نشده از خفن و پارتی کلفت برادرش استفاده کنه!
کانیا همونطور که سبزیجات خورد شده رو توی قابلمه میریخت نیم نگاهی به لب تاپ جیمین انداخت اصلا برای کالکشن زوق نداشت!
تهیونگ ده روز با تانی رفته بود هاوایی برای گرفتن این عکسا و موزیک ویدیو و حتا یه خبر خشک و خالی به کانیا نداده بود و کانیا بد دو روز چون نمیتونست تهیونگ و پیدا کنه مجبور شد از سوجین بپرسه و جواب سوجین چی بود
*عه تهیونگ به تو نگفته! با تانی برای کار و استراحت رفته هاوایی... بلخره اینطور مسافرت برای استحکام رابطه نیازه
کانیا دستشو مشت کرد و سعی کرد خون سرد باشه
جیمین با رفرش کردن دوباره سایت وخشیانه حمله کرد گفت: اومد اومد بیایید ببینید
همشون تقریبا کارو ول کردن و سمت جیمین حمله ور شدن کانیا کلاه سفید رنگ و در اورد و کوبید روی میز و با حرص جلو رفت با دیدن عکسای روی صفحه سمت جیمین یورش برد و تقریبا روی کول جیمین بود قطعا تصمیم داشت سر اشپزا داد بزنه و بگه مه برگردن سر کارشون ولی خب ادم باید از کارای پدر خواندش حمایت کنه نه؟
.
سر کانیا روی قفسه سینش سنگینی میکرد و این اواخر درد کمی رو توی سینش حس میکرد اما اونقدری زیاد نبود و اهمیت نمیداد
کانیا کاملا خوابش برده بود
دستش رو روی سر کانیا گذاشت و چشاش گرد شد
فردا کلی کار داشت که باید بهشون رسیدگی میکرد!
****************
"اوووو کیم تهیونگ عکسای جدیدش رو دیدین اون خیلی خوشتیپه"
کانیا همونطور که سبزیجات رو خورد میکرد دستشو سریع تر کرد نگاهی به جیمین انداخت که لب تاپ رو روی میز گذاشته بود و اعضای اشپز خونه دورش جمع شده بودن
کانیا نچی کشید و با عصبانیت داد زد: همتون برگردین سر کارتون کلی سفارش ریخته رو سرمون!
همه نگاهی به سرآشپز عصبی پراکنده شدند
جیمین نم نگاهی به کانیای عصبی زد
قطعا این داد و بیدادای کانیا روش تاثیری نمیزاشت و برگشت و به سایتی که عکسای تهیونگ بود با هیجان نگاه کرد
تا سه دقیقه دیگه کالکشن تابستانه لباسی که تهیونگ مدلش بود پخش میشد و میخواست از همه لباسایی که برادرش مدلشون بود یکی بخره
اون قطعا بزرگترین فن بوی و ریچ برادرش بود که با اهنگای اون جامه میدرید و با لباسای که برادرش مدلشون بود به بقیه پز میداد و استدلالش این بود چون خودش هیچی نشده از خفن و پارتی کلفت برادرش استفاده کنه!
کانیا همونطور که سبزیجات خورد شده رو توی قابلمه میریخت نیم نگاهی به لب تاپ جیمین انداخت اصلا برای کالکشن زوق نداشت!
تهیونگ ده روز با تانی رفته بود هاوایی برای گرفتن این عکسا و موزیک ویدیو و حتا یه خبر خشک و خالی به کانیا نداده بود و کانیا بد دو روز چون نمیتونست تهیونگ و پیدا کنه مجبور شد از سوجین بپرسه و جواب سوجین چی بود
*عه تهیونگ به تو نگفته! با تانی برای کار و استراحت رفته هاوایی... بلخره اینطور مسافرت برای استحکام رابطه نیازه
کانیا دستشو مشت کرد و سعی کرد خون سرد باشه
جیمین با رفرش کردن دوباره سایت وخشیانه حمله کرد گفت: اومد اومد بیایید ببینید
همشون تقریبا کارو ول کردن و سمت جیمین حمله ور شدن کانیا کلاه سفید رنگ و در اورد و کوبید روی میز و با حرص جلو رفت با دیدن عکسای روی صفحه سمت جیمین یورش برد و تقریبا روی کول جیمین بود قطعا تصمیم داشت سر اشپزا داد بزنه و بگه مه برگردن سر کارشون ولی خب ادم باید از کارای پدر خواندش حمایت کنه نه؟
.
۸.۴k
۰۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.