چند پارتی از تهیونگ درخواستی
چند پارتی از تهیونگ #درخواستی
وقتی تیک تاکر بودی ولی...
ویو ا/ت
رسیدم شرکت
خانم کیم : اووو ا/ت بالاخره اومدی بدو لباسات رو عوض کن بیا
رفتم میکاپ و آرایشم رو انجام دادن رفتم
عکاس: ...
بعد تموم شد هوففف خسته شدم آییی کمرم
وییی نکنه بدو بدو رفتم سمت سرویس شرکت دیدم بله الان به کی بگممممم
ته: ا/ت اونجایی
ا/ت: اره اره( استرس)
ته: چیشده چرا یکدفعه مثل باد سرعت اومدی اینجا( تعجب)
ا/ت: خب چیزه تهیونگ( استرس)
ته: فهمیدم الان میام( رفت)
۱۰ دقیقه بعد
ته: ا/ت آوردم ( پد رو داد بهش )
ا/ت: مرسی ( خجالت)
ویو ته
از اینکه خجالت کشیده بود و استرس داشت خندم گرفت زیادی کیوت شده بود وا من چی میگم بهتره ا/ت بیاد بریم
ا/ت: ممنون( خجالت)
ته: خواهش میکنم
رفتیم خونه شام رو خوردیم کمی دل درد داشتم رو تخت فقط رژه میرفتم
ته: درد میکنه ( نگران ولی نشون نمیده)
ا/ت: اره ( بغض)
تهیونگ : وایسا الان میام رفتم یه مسکن و آب آوردم بخور
ا/ت: مرسی ( خورد)
ته: بچرخ شکمت رو ماساژ بدم( سرد)
ا/ت: هااا ب .. باشه
دستای کشیده ی تهیونگ اومد رو شکمم و آروم ماساژ میداد که نمیدونم کی خوابم برد
___
ویو ا/ت
داشتم واسه فالوورام چالش میرفتم که دیدم تهیونگ از اون دور داره با حرص نگام میکنه بعد از اینکه تموم شد
ا/ت: چیه چرا اونطوری بهم نگاه میکنی
ته: دیگه از این دلقک بازی ها انجام نده خوشم نمیاد( جدی و عصبی )
ا/ت: ولی من دوست دارم ( از اونجا رفت)
ته
اخههه چطوری بهش بفهمونم هاننن خودش رو رسما داره بازی میده
رفتم دیدم داره آشپزی میکنه
ته: چی درست میکنی؟
ا/ت: کوفت میخوری ( عصبی)
ته: هی هی با من درست صحبت کن ها( عصبی)
ا/ت: ایششش
ته: آفرین حالا شد
___
ته
چند وقتیه به ا/ت حس دارم نمیدونم بهش اعتراف کنم منو میخواد یا اصلا قبول میکنه؟
خیلی استرس داشتم هوففف
ا/ت: ته بیا شام
ته: اومدم
تا اینکه....
خب خب گفته بودم امشب دو پارت میزارم گذاشتم ببخشید که دیر شد واقعا معذرت میخوام چون مریض بودم رفتم بیمارستان به همین خاطر نتونستم بزارم بازم ممنونم دوستون دارم کیوتام لایک و کامنت یادت نره🤍😉
وقتی تیک تاکر بودی ولی...
ویو ا/ت
رسیدم شرکت
خانم کیم : اووو ا/ت بالاخره اومدی بدو لباسات رو عوض کن بیا
رفتم میکاپ و آرایشم رو انجام دادن رفتم
عکاس: ...
بعد تموم شد هوففف خسته شدم آییی کمرم
وییی نکنه بدو بدو رفتم سمت سرویس شرکت دیدم بله الان به کی بگممممم
ته: ا/ت اونجایی
ا/ت: اره اره( استرس)
ته: چیشده چرا یکدفعه مثل باد سرعت اومدی اینجا( تعجب)
ا/ت: خب چیزه تهیونگ( استرس)
ته: فهمیدم الان میام( رفت)
۱۰ دقیقه بعد
ته: ا/ت آوردم ( پد رو داد بهش )
ا/ت: مرسی ( خجالت)
ویو ته
از اینکه خجالت کشیده بود و استرس داشت خندم گرفت زیادی کیوت شده بود وا من چی میگم بهتره ا/ت بیاد بریم
ا/ت: ممنون( خجالت)
ته: خواهش میکنم
رفتیم خونه شام رو خوردیم کمی دل درد داشتم رو تخت فقط رژه میرفتم
ته: درد میکنه ( نگران ولی نشون نمیده)
ا/ت: اره ( بغض)
تهیونگ : وایسا الان میام رفتم یه مسکن و آب آوردم بخور
ا/ت: مرسی ( خورد)
ته: بچرخ شکمت رو ماساژ بدم( سرد)
ا/ت: هااا ب .. باشه
دستای کشیده ی تهیونگ اومد رو شکمم و آروم ماساژ میداد که نمیدونم کی خوابم برد
___
ویو ا/ت
داشتم واسه فالوورام چالش میرفتم که دیدم تهیونگ از اون دور داره با حرص نگام میکنه بعد از اینکه تموم شد
ا/ت: چیه چرا اونطوری بهم نگاه میکنی
ته: دیگه از این دلقک بازی ها انجام نده خوشم نمیاد( جدی و عصبی )
ا/ت: ولی من دوست دارم ( از اونجا رفت)
ته
اخههه چطوری بهش بفهمونم هاننن خودش رو رسما داره بازی میده
رفتم دیدم داره آشپزی میکنه
ته: چی درست میکنی؟
ا/ت: کوفت میخوری ( عصبی)
ته: هی هی با من درست صحبت کن ها( عصبی)
ا/ت: ایششش
ته: آفرین حالا شد
___
ته
چند وقتیه به ا/ت حس دارم نمیدونم بهش اعتراف کنم منو میخواد یا اصلا قبول میکنه؟
خیلی استرس داشتم هوففف
ا/ت: ته بیا شام
ته: اومدم
تا اینکه....
خب خب گفته بودم امشب دو پارت میزارم گذاشتم ببخشید که دیر شد واقعا معذرت میخوام چون مریض بودم رفتم بیمارستان به همین خاطر نتونستم بزارم بازم ممنونم دوستون دارم کیوتام لایک و کامنت یادت نره🤍😉
۴.۷k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.