read my ill luck(پارت ۸)
هوسوک هیونگ ازم دفاع میکنه:
-راست میگه.
لبخند تشکرآمیزی بهش میزنم.
نامجون با جدیت میگه:
-اشکالی نداره.نگه میدارم لباستو عوض کنی.
آپا میگه:
-نه الزم نیست.اونطوری تا صدساعت دیگه ام نمیرسیم دگو.
اعتراض میکنم:
-ولی کوله م صندوق عقبه!
نامجون میگه:
-ولی مال کوکی همونجاست.جئون جونگ کوک؟
جونگ کوک غر میزنه:
-بعدش باید بشوریش.
کوله شو به سختی از پایین پاش میاره باال و یه هودی گنده سیاه بهم میده.نگاهی به جین
خیسم میندازم:
-شلوارمم کثیفه.
جونگ کوک هودی رو میندازه رو صورتم:
-همینه که هست.شلوارام تو چمدونمه.میتونی از هیونگات بگیری.
غر میزنم:
-من از تهیونگ بزرگترم.
رومو میکنم به یونگی و هوسوک:
-کیفاتون عقبه؟
یونگی کوتاه میگه:
-آره.
هوسوک لبخند عذرخواهانه بهم میزنه:
-ببخشید چیمی.
تهیونگ یه دونه چیپس میزاره تو دهنش و با خوشحالی میگه:
-من لباس دیگه ای برنداشتم!
چه جالب!!
نگاه منزجری به هودی سیاه جونگ کوک میندازم و باالخره از سر ناچاری آستینای هودی
نارنجی خودمو میگیرم و درش میارم.
یونگی هیونگ هودیمو میکشه و آروم در گوشم میگه:
-اون مستر شت داره نگات میکنه.
زیرچشمی نگاهی به کوک میندازم که با خونسردی زل زده بهم:
-چیه؟بدو دیگه!
با پام لگدی به مچ پاش میزنم:
-خفه چشاتونو ببندین!میخوام لباس عوض کنم!!
تهیونگ سرشو میکنه بین پفکاش،یونگی سرشو میبره تو گردن هوسوک و هوسوک اون
قدر سرخ شده و خجالت کشیده ک فک نکنم بخواد منو ببینه
با دیدن قیافه بی حس کوک مطمئن میشم که قصدش واقعا دید زدن نیست و حتی اگه
هم باشه هیچ کاری از من برنمیاد پس هودی خودمو به سختی در میارم و به جاش اون
هودی مشکی خیلی خیلی خیلیییی گنده رو میپوشم.
قصد نداشتم شلوارمو دربیارم اما خیسیش باعث میشه به پاهام بچسبه!
از این حس متنفرم!!
کتونیامو به زور درمیارم و در فالکت بار ترین حالت ممکن،شلوارمو از پام درمیارم.
میدمش دست یونگی هیونگ و هودی رو تا جایی که ممکنه رو پاهام میکشم.
-پاهای قشنگی داری~
مشت محکمی به پای جونگ کوک میکوبم:
-از من و پاهام فاصله بگیر!
میخنده:
-ولی قشنگن هیونگ.
و لعنت!
چرا وقتی آروم حرف میزنه صداش انقد سکسی میشه؟
-راست میگه.
لبخند تشکرآمیزی بهش میزنم.
نامجون با جدیت میگه:
-اشکالی نداره.نگه میدارم لباستو عوض کنی.
آپا میگه:
-نه الزم نیست.اونطوری تا صدساعت دیگه ام نمیرسیم دگو.
اعتراض میکنم:
-ولی کوله م صندوق عقبه!
نامجون میگه:
-ولی مال کوکی همونجاست.جئون جونگ کوک؟
جونگ کوک غر میزنه:
-بعدش باید بشوریش.
کوله شو به سختی از پایین پاش میاره باال و یه هودی گنده سیاه بهم میده.نگاهی به جین
خیسم میندازم:
-شلوارمم کثیفه.
جونگ کوک هودی رو میندازه رو صورتم:
-همینه که هست.شلوارام تو چمدونمه.میتونی از هیونگات بگیری.
غر میزنم:
-من از تهیونگ بزرگترم.
رومو میکنم به یونگی و هوسوک:
-کیفاتون عقبه؟
یونگی کوتاه میگه:
-آره.
هوسوک لبخند عذرخواهانه بهم میزنه:
-ببخشید چیمی.
تهیونگ یه دونه چیپس میزاره تو دهنش و با خوشحالی میگه:
-من لباس دیگه ای برنداشتم!
چه جالب!!
نگاه منزجری به هودی سیاه جونگ کوک میندازم و باالخره از سر ناچاری آستینای هودی
نارنجی خودمو میگیرم و درش میارم.
یونگی هیونگ هودیمو میکشه و آروم در گوشم میگه:
-اون مستر شت داره نگات میکنه.
زیرچشمی نگاهی به کوک میندازم که با خونسردی زل زده بهم:
-چیه؟بدو دیگه!
با پام لگدی به مچ پاش میزنم:
-خفه چشاتونو ببندین!میخوام لباس عوض کنم!!
تهیونگ سرشو میکنه بین پفکاش،یونگی سرشو میبره تو گردن هوسوک و هوسوک اون
قدر سرخ شده و خجالت کشیده ک فک نکنم بخواد منو ببینه
با دیدن قیافه بی حس کوک مطمئن میشم که قصدش واقعا دید زدن نیست و حتی اگه
هم باشه هیچ کاری از من برنمیاد پس هودی خودمو به سختی در میارم و به جاش اون
هودی مشکی خیلی خیلی خیلیییی گنده رو میپوشم.
قصد نداشتم شلوارمو دربیارم اما خیسیش باعث میشه به پاهام بچسبه!
از این حس متنفرم!!
کتونیامو به زور درمیارم و در فالکت بار ترین حالت ممکن،شلوارمو از پام درمیارم.
میدمش دست یونگی هیونگ و هودی رو تا جایی که ممکنه رو پاهام میکشم.
-پاهای قشنگی داری~
مشت محکمی به پای جونگ کوک میکوبم:
-از من و پاهام فاصله بگیر!
میخنده:
-ولی قشنگن هیونگ.
و لعنت!
چرا وقتی آروم حرف میزنه صداش انقد سکسی میشه؟
۲۱.۵k
۰۱ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.