* پارت ۱ * ددی من
های من ا/ت هستم دوساله با یونگی ازدواج کردم و خیلی باهم خوبیم
( علامت ا/ت ) (علامت یونگی - )
(دیشب یونگی ا/ت دعواشون شده بود و یونگی ا/ت زده بود )
زبان ا/ت
صبح از خواب پاشدم دیدم یونگی مثل یه پیشی کیوت خوابیده میخواستم بوسش که یاد دیشب افتادم
رفتم جلو آیینه هنوز جای لگداش روی کمرم بود بغضم گرفت و همون جا نشستم گریه کردم
داشتم گریه میکردم دیدم صدای در اتاق میاد فهمیدم یونگی بیدار شده
سریع پاشدم رفتم صورتمو آب زدم
- سلام بیبیم
سلام عع ( با سکسکه برای گریش )
- چشده خوبی چیزیت شده ؟؟؟؟؟
نه خوبم ( بابغض )
زبان یونگی
دیشب حالم خوب نبود سر ا/ت خالی کردم خیلی پشیمونم ولی فک نکنم چیزیش شده باشه
رفتم بغلش کردم یهو دیدم داد زد
اییییییییی
لباسشو زدم بالا دیدم تمام بدن سفیدش سیاه شده
وای من چیکار کردم
- ا/ت عزیزم خوبی وای کمرت ( با بغض )
(گریه)
- تروخدا گریه نکن ببخشید عزیزم
آخه مگه من چیکار کردم چرا زدیم🥺🥺
- ببخشید فدات شم از دست کمپانی اعصبانی بودم
سر من خالی کردی🥺
- قربونت برم ببخشید اون شکلی بغض نکن عزیزم
باش 🥺
- عه کوچولوم نکن دیگه
چشم ببخشید ددی ناراحتت کردم
- نه عزیزم تو ببخشید دست روت بلند کردم😔
نه قشنگم من بخشیدمت
رفتم جلو لب.اشو بوسیدم مک زدم آروم کمرشو ماساژ دادم
بردمش روتخت کنارش خوابیدم کمرشو بوس بارون کردم که خوابش برد
رفتم بیرون هرچی دوست داره براش خریدم
زبان ا/ت
بیدار شدم دیدم یونگی نیست گفتم بزار این خاطرات پاک کنم واسه همین اون لباس قرمزی که نقطه ضعف یونگی بود پوشیدم
آرایش کردم غذارم آماده کردم
دیدم صدای در میاد رفتم درو باز کردم دیدم یونگی با کلی چیز میز اومده
واییی مرسی عشقم ( با ذوق )
دیدم یونگی داره همین طور به لباسام نگاه میکنه
- اوه بیبی خیلی جذاب شدی شیطون
یهو اومد .......
بقیه برو پارت بعد 😏
( علامت ا/ت ) (علامت یونگی - )
(دیشب یونگی ا/ت دعواشون شده بود و یونگی ا/ت زده بود )
زبان ا/ت
صبح از خواب پاشدم دیدم یونگی مثل یه پیشی کیوت خوابیده میخواستم بوسش که یاد دیشب افتادم
رفتم جلو آیینه هنوز جای لگداش روی کمرم بود بغضم گرفت و همون جا نشستم گریه کردم
داشتم گریه میکردم دیدم صدای در اتاق میاد فهمیدم یونگی بیدار شده
سریع پاشدم رفتم صورتمو آب زدم
- سلام بیبیم
سلام عع ( با سکسکه برای گریش )
- چشده خوبی چیزیت شده ؟؟؟؟؟
نه خوبم ( بابغض )
زبان یونگی
دیشب حالم خوب نبود سر ا/ت خالی کردم خیلی پشیمونم ولی فک نکنم چیزیش شده باشه
رفتم بغلش کردم یهو دیدم داد زد
اییییییییی
لباسشو زدم بالا دیدم تمام بدن سفیدش سیاه شده
وای من چیکار کردم
- ا/ت عزیزم خوبی وای کمرت ( با بغض )
(گریه)
- تروخدا گریه نکن ببخشید عزیزم
آخه مگه من چیکار کردم چرا زدیم🥺🥺
- ببخشید فدات شم از دست کمپانی اعصبانی بودم
سر من خالی کردی🥺
- قربونت برم ببخشید اون شکلی بغض نکن عزیزم
باش 🥺
- عه کوچولوم نکن دیگه
چشم ببخشید ددی ناراحتت کردم
- نه عزیزم تو ببخشید دست روت بلند کردم😔
نه قشنگم من بخشیدمت
رفتم جلو لب.اشو بوسیدم مک زدم آروم کمرشو ماساژ دادم
بردمش روتخت کنارش خوابیدم کمرشو بوس بارون کردم که خوابش برد
رفتم بیرون هرچی دوست داره براش خریدم
زبان ا/ت
بیدار شدم دیدم یونگی نیست گفتم بزار این خاطرات پاک کنم واسه همین اون لباس قرمزی که نقطه ضعف یونگی بود پوشیدم
آرایش کردم غذارم آماده کردم
دیدم صدای در میاد رفتم درو باز کردم دیدم یونگی با کلی چیز میز اومده
واییی مرسی عشقم ( با ذوق )
دیدم یونگی داره همین طور به لباسام نگاه میکنه
- اوه بیبی خیلی جذاب شدی شیطون
یهو اومد .......
بقیه برو پارت بعد 😏
۳.۶k
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.