فیک طلسم شده قسمت ۲۱

جسیکا نگاهش کرد و گفت چیه چی میخوای ازجونم‌ اون صاحب کاره من بود چخبرها هوم
جون کوک گفت متاسفم ببخشید آخه فکر کردم که داره اذیتت میکنه
جسیکا گفت اگه مزاحم بود که خودم حسابش رو سره جاش می آوردم پشت کرد
ورفت داشت بارون می اومدش
جیمین هم تمام حرفهای جون کوک و جسیکا رو شنید و گفت اون به زمان نیاز داره انگار خیلی تحت فشار عه
دوتایی هم دیگرو بغل کردن
جون کوک به جیمین گفت جسیکا دیگه منو دوسم نداره اشک می ریخت
بغض اش تمام نمیشد
همین جوری داشت بارون می اومد
جیمین گفت نگران نباش اون سرش به سنگ میخوره و برمیگرده