پشیمانی(part 21)
و شروع کرد به تمیز کاری نشست رو مبل و تلویزیون را روشن کرد
ات : هوف بهتره یکم استراحت کنم به اخبارببینم بذار ببینم چی میگه
اخبار شروع شد داشت از گروه میگفت که من استفا دادم امروز روز کنسرت بود و من نبودم
۱ ساعت دیگه کنسرت شروع میشه اما پی دی نیم به خاطر آخرین اجرا گفته حتما باید اونجا باشم
رفتم حمام و پی دی نیم گفت اینجا آرایشی میکن رفتم سمت شرکت
تا رفتم تو پسرا همه برگشتن سمت و گفتن ات فک نمیکردیم بیای سلام.
ات : سلام مرسی
رفتم نشستم پیش استفن و شروع کرد به آرایش کردنم آرایشم تمام شد و لباسی که برام گرفته بودن خیلی باز بود اما مجبور بودم
رفتم سمت استیج همه آرمی ها اونجا بودن اهنگ اول شروع کردیم و دنسشم رفتیم اهنگ ها زود به زود تمام میشدن که رسید به اهنگ آخر
اهنگ آخر لباس نن یه شورتک بود و یه کراپ که نه فقط سینه هامو پوشیده بود و کلی نگین داشت
پوشیدم آخر کنسرت یه شیک زدم با دنس و یه حرکت قشنگ همه دست زدن اما کوک بهم بد نگاه میکرد برام مهم نبود جون قرار نیست ببینمشون
تمام شد و منم خداحافظی کردم از آرمی ها برا همیشه بعضی ها گریه میکردن بعضی ها خوشحال بودن
رفتم پشت استیج و لباسامو درآوردم و لباسا ی خودمو پوشیدم و رفتم سمت ماشینم که
ته اونجا بود و به ماشینم تکیه داده بود
ته: چرا از گروه رفتی ؟
ات : ترو سننه
ته : هوی درست حرف بزن گفتم چرا رفتی
ات: دوست داشتم
ته ات و حل داد رو زمین ات سریع بلند شد و لباسشا تکوند و سریع سوار ماشین شد و میخواست ته سوار شه که در و قفل کرد سریع دنده عقب گرفت و گازها داد و رفت که .......
ات : هوف بهتره یکم استراحت کنم به اخبارببینم بذار ببینم چی میگه
اخبار شروع شد داشت از گروه میگفت که من استفا دادم امروز روز کنسرت بود و من نبودم
۱ ساعت دیگه کنسرت شروع میشه اما پی دی نیم به خاطر آخرین اجرا گفته حتما باید اونجا باشم
رفتم حمام و پی دی نیم گفت اینجا آرایشی میکن رفتم سمت شرکت
تا رفتم تو پسرا همه برگشتن سمت و گفتن ات فک نمیکردیم بیای سلام.
ات : سلام مرسی
رفتم نشستم پیش استفن و شروع کرد به آرایش کردنم آرایشم تمام شد و لباسی که برام گرفته بودن خیلی باز بود اما مجبور بودم
رفتم سمت استیج همه آرمی ها اونجا بودن اهنگ اول شروع کردیم و دنسشم رفتیم اهنگ ها زود به زود تمام میشدن که رسید به اهنگ آخر
اهنگ آخر لباس نن یه شورتک بود و یه کراپ که نه فقط سینه هامو پوشیده بود و کلی نگین داشت
پوشیدم آخر کنسرت یه شیک زدم با دنس و یه حرکت قشنگ همه دست زدن اما کوک بهم بد نگاه میکرد برام مهم نبود جون قرار نیست ببینمشون
تمام شد و منم خداحافظی کردم از آرمی ها برا همیشه بعضی ها گریه میکردن بعضی ها خوشحال بودن
رفتم پشت استیج و لباسامو درآوردم و لباسا ی خودمو پوشیدم و رفتم سمت ماشینم که
ته اونجا بود و به ماشینم تکیه داده بود
ته: چرا از گروه رفتی ؟
ات : ترو سننه
ته : هوی درست حرف بزن گفتم چرا رفتی
ات: دوست داشتم
ته ات و حل داد رو زمین ات سریع بلند شد و لباسشا تکوند و سریع سوار ماشین شد و میخواست ته سوار شه که در و قفل کرد سریع دنده عقب گرفت و گازها داد و رفت که .......
۲.۳k
۰۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.