همخونه اخموم ( part 11 )
#همخونه_اخموم🌱
#PaRt11
از محوطه دانشگاه بیرون اومدم
ک دیدم جیمین هنوز منتظره سوار ماشین شدم ک بدون حرف ماشین و
روشن کرد و راه افتادیم
بعد نیم ساعت جلو رستورانی نگه داشت کارتشو جلوم گرف
جیمین:بیا اینو بگیر برو دوکبوکی و جاجانگمیون با یکم کیمچی بگیر بیا تا بریم خونه
ا/ت:خب چرا نمیریم داخل؟!
جیمین:حوصله ندارم برو بگیر سریع بیا
بدون اینکه کارتشو بگیرم
از ماشین پیاده شدم وارد
رستوران شدم سفارش دادم و نشستم تا سفارش اماده بشه...
سوار ماشین شدم ک دیدم اخم کرده مگ این بلد بود لبخندم بزنه
ا/ت:چیهه؟!
جیمین:کارتو چرا نبردی؟!من خوشم نمیاد وقتی من هستم ی دختر دست تو جیبش کنه
ا/ت:خب حالا چیزی نشد ک با پول خودم خریدم
جیمین پوف کلافه ای کشید و ماشین روشن کرد..
غذارو ک خوردیم گف شب
قراره دوستاش بیان
اتاقمو هم نشونم داد و رف اتاق خودش
لباسامو از چمدون دراوردم
وسایل ارایشمم رو میز گذاشتم
حوصلم برداشتم پیش بسوی حمام بعداینکه لباسام کندم و آبو تنظیم کردم
شروع کردم ب خوندن
ا/ت:...... (خودتون فک کنید یه آهنگ خوند حوصله ندارم بنویسم😂😂)
#PaRt11
از محوطه دانشگاه بیرون اومدم
ک دیدم جیمین هنوز منتظره سوار ماشین شدم ک بدون حرف ماشین و
روشن کرد و راه افتادیم
بعد نیم ساعت جلو رستورانی نگه داشت کارتشو جلوم گرف
جیمین:بیا اینو بگیر برو دوکبوکی و جاجانگمیون با یکم کیمچی بگیر بیا تا بریم خونه
ا/ت:خب چرا نمیریم داخل؟!
جیمین:حوصله ندارم برو بگیر سریع بیا
بدون اینکه کارتشو بگیرم
از ماشین پیاده شدم وارد
رستوران شدم سفارش دادم و نشستم تا سفارش اماده بشه...
سوار ماشین شدم ک دیدم اخم کرده مگ این بلد بود لبخندم بزنه
ا/ت:چیهه؟!
جیمین:کارتو چرا نبردی؟!من خوشم نمیاد وقتی من هستم ی دختر دست تو جیبش کنه
ا/ت:خب حالا چیزی نشد ک با پول خودم خریدم
جیمین پوف کلافه ای کشید و ماشین روشن کرد..
غذارو ک خوردیم گف شب
قراره دوستاش بیان
اتاقمو هم نشونم داد و رف اتاق خودش
لباسامو از چمدون دراوردم
وسایل ارایشمم رو میز گذاشتم
حوصلم برداشتم پیش بسوی حمام بعداینکه لباسام کندم و آبو تنظیم کردم
شروع کردم ب خوندن
ا/ت:...... (خودتون فک کنید یه آهنگ خوند حوصله ندارم بنویسم😂😂)
۳.۶k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.