پارت نهم
یک روز بعد
هانول :..خو این یک روز گذشت جونگ سو هم دیگه اومد کمپانی اونم توی تازه کار روابط عمومی
اینقدر خندیدم که نگو اخه جونگ سو رو بیا باش بیاد بشینه روی صندلی با کامپیوتر ور بره شایعه پاک کنه فلان فلان اونقدر سرم غر زد
بعدشم مجبور شد این کارو قبول کنه منم بهش گفتم اینش دگه تقصیر خودته گفتی منو ببر کمپانی منم دگه اوردم
(رفتم واسه شام پایین دیدم دایی جونگ سو نشسته بودن منم رفتم نشستم که دیدم جونگ سو مثل یه ربات نشسته زیر چشاش هم گود افتاده)
هانول:..وا این چه وضعیه چرا چشات اینجوری شدن
جونگ سو :..تو بگو چرا
هانول:.چرا
جونگ سو:..چون ۳ساعت نشسته بودم مثل خر با کامپیوتر ور میرفتم تماس تلفن رو میدادم
هانول:..خو این که چیزی نیست من ۴ساعت فقط دارم ترجمه میکنم
جونگ سو:..هان تو ترجمه کن منم همینکه اومدم خونه یه استراحتی بکنم که دوباره بهم زنگ زدن
که یکی از ایدل ها بخاطر دیده شدن توی فروشگاه با همکارش شایعه رابطش شروع منم دوباره هر چی اون مدیر (مین یانگ )گفت انجام دادم باز سرم رفت توی لپ تاپ
اه هانول کاش یه کاره ساده برام پیدا میکردی اخه من چیکار کنم چطوری هر روزمو با این شایعات سروکله بزنم
هانول:..اینش به من ربطی نداره اگه میخاهی استعفا بدی بده فردا با رییس صحبت کنم
جونگ سو:..نه نمیخواد بخاطر اینکه حقوقش خوبه استعفا نمیدم
هانول::..خود دانی
صبح با یه بدبختی جونگ سو رو بیدار کردم
خودمو آماده کردم موهامو اتو کردم باز گذاشتم
یه آرایش ساده کردم یه استایلی زدم
(عکسشو بالا گذاشتم)
هانول :..جونگ سو میایی یا میام پارت کنم
جونگ سو:..میام صبر کن
هانول:..من رفتم
که جونگ سو با عجله اومد دنبالم توی راه کلی سر به سر هم گذاشتیم
اونم رفت محل کارش منم اومدم محل کارم
غرق کاربودم پرونده هارو برداشتم برم اتاق مدیر
که چشمم خورد به جونگ سو داشت با تلفن حرف میزد رفتم پیشش
هانول :.چیزی شد
جونگ سو :..وای هانول مدیر مین یانگ نیومده
اینجا خیلی اوضاع خیطه
هانول:..خب بگو چی شده
جونگ سو :..درباره بازیگر کیم سوبین است شایعه شده که با یکی قرار داره و دختره حامله اس
من نمیتونم کاری بکنم مدیر مین یانگ هنوز نیومده
هانول::..خو الان چرا این تلفنا زنگ میزنن
جونگ سو::…نمیدونم الان یکی زنگ زد گفت اگه این شایعات درست باشه این بازیگر رو باید از کمپانی بیرون کنن
هانول تو رو خدا کمکم کن
هانول:..من الان چیکار کنم برات
جونگ سو ::..فقط بشین این کامپیوتر چند تا ایمیل میفرستن تو پاکش کن بگو اینا درست نیست
هانول::..باشه
رفتم نشستم دهنم باز بود اخه من چطوری اینارو پاک کنم با یه بدبختی جمعش کردم جونگ سو هم سرش توی لپ تاپ بود و با تلفن حرف میزد
نمیدونم چند دقیقه گذشت تمومش کردم یه نگاه به جونگ سو انداختم اونم یه اوفی کشید خودشو انداخت رو صندلی
جونگ سو :..تموم شد
هانول :..اوهوم منم تموم کردم
(که یکی محکم در رو هل داد اومد داخل منم یه متر پریدم با ترس یه نگاهی بهش انداختم این همون بازیگر کیم سو بین بود با داد گفت)
سو بین:…مین یانگ کجاااااااست
جونگ سو با شوک داشت بهش نگاه میکرد معلوم بود اولین بار داره این بازیگر رو از نزدیک میبینه که مدیر یانگ از پشت اومد با ترس گفت
مین یانگ؛؛..من اینجام
سو بین:..میدونی امروز من با چی سرو کله میزنم با خبرنگارا و تو هنوز از دیروز پیدات نیست
مین یانگ::..واقعا معذرت میخوام من امروز یه کاری برام پیش اومد نتونستم زود بیام
سو بین::..مین یانگ بسه تا کی میخوایی این بهونه های تکراری بیاری هان
(یکی دیگه از در اومد تو با داد گفت)
جونگ هون::….همگی برید سمت اتاق من زوددد
بعدشم رو کردی به کیم سو بین
جونگ هون:..تو نگران نباش من حساب تک تک همشون میگیرم
سو بین با عصبانیت رفت
(منو جونگ سو همینجوری شوک وایستادن بودیم
با خودم گفتم این دیگه کی بود کدوم اتاق بریم
که خانوم لی اومد گفت برید اتاق مدیریت
منم کی هیچی نمیدونستم با خودم گفتم مگه چندتا مدیر داریم و رییس داریم
جونگ سو :..هانول بریم
هانول:..مگه اتاق مدیر اینجا نیست
جونگ سو ::..منی که تازه اومدم کمپانی همه چیو میدونم تو نمیدونی هانول اون رییس صاحب کمپانی بود که گفت برید اتاق من
(همه سه بخش صف وایستادن یکی سرش پایین بود چند تاشم با استرس داشتن نگاه میکردن
من که هیچی نمیدونستم قضیه چیه
همینجوری وایستاده بودم که رییس شروع کرد)
جونگ هو :..اینجا این کمپانی چند تا قانون داره
میخواهید تکرار کنم هان میخواهید قانون این ۶سال رو براتون تکرار کنم هاااااااان
شما همکار روابط عمومی باید ساعت ۷اینجا باشید مگه نه اخه کدوم مدیر روابط عمومی باید دیر کنه
اگه این شایعات یکی جمع نمیکرد الان
همه بدبخت میشدیم
هانول :..خو این یک روز گذشت جونگ سو هم دیگه اومد کمپانی اونم توی تازه کار روابط عمومی
اینقدر خندیدم که نگو اخه جونگ سو رو بیا باش بیاد بشینه روی صندلی با کامپیوتر ور بره شایعه پاک کنه فلان فلان اونقدر سرم غر زد
بعدشم مجبور شد این کارو قبول کنه منم بهش گفتم اینش دگه تقصیر خودته گفتی منو ببر کمپانی منم دگه اوردم
(رفتم واسه شام پایین دیدم دایی جونگ سو نشسته بودن منم رفتم نشستم که دیدم جونگ سو مثل یه ربات نشسته زیر چشاش هم گود افتاده)
هانول:..وا این چه وضعیه چرا چشات اینجوری شدن
جونگ سو :..تو بگو چرا
هانول:.چرا
جونگ سو:..چون ۳ساعت نشسته بودم مثل خر با کامپیوتر ور میرفتم تماس تلفن رو میدادم
هانول:..خو این که چیزی نیست من ۴ساعت فقط دارم ترجمه میکنم
جونگ سو:..هان تو ترجمه کن منم همینکه اومدم خونه یه استراحتی بکنم که دوباره بهم زنگ زدن
که یکی از ایدل ها بخاطر دیده شدن توی فروشگاه با همکارش شایعه رابطش شروع منم دوباره هر چی اون مدیر (مین یانگ )گفت انجام دادم باز سرم رفت توی لپ تاپ
اه هانول کاش یه کاره ساده برام پیدا میکردی اخه من چیکار کنم چطوری هر روزمو با این شایعات سروکله بزنم
هانول:..اینش به من ربطی نداره اگه میخاهی استعفا بدی بده فردا با رییس صحبت کنم
جونگ سو:..نه نمیخواد بخاطر اینکه حقوقش خوبه استعفا نمیدم
هانول::..خود دانی
صبح با یه بدبختی جونگ سو رو بیدار کردم
خودمو آماده کردم موهامو اتو کردم باز گذاشتم
یه آرایش ساده کردم یه استایلی زدم
(عکسشو بالا گذاشتم)
هانول :..جونگ سو میایی یا میام پارت کنم
جونگ سو:..میام صبر کن
هانول:..من رفتم
که جونگ سو با عجله اومد دنبالم توی راه کلی سر به سر هم گذاشتیم
اونم رفت محل کارش منم اومدم محل کارم
غرق کاربودم پرونده هارو برداشتم برم اتاق مدیر
که چشمم خورد به جونگ سو داشت با تلفن حرف میزد رفتم پیشش
هانول :.چیزی شد
جونگ سو :..وای هانول مدیر مین یانگ نیومده
اینجا خیلی اوضاع خیطه
هانول:..خب بگو چی شده
جونگ سو :..درباره بازیگر کیم سوبین است شایعه شده که با یکی قرار داره و دختره حامله اس
من نمیتونم کاری بکنم مدیر مین یانگ هنوز نیومده
هانول::..خو الان چرا این تلفنا زنگ میزنن
جونگ سو::…نمیدونم الان یکی زنگ زد گفت اگه این شایعات درست باشه این بازیگر رو باید از کمپانی بیرون کنن
هانول تو رو خدا کمکم کن
هانول:..من الان چیکار کنم برات
جونگ سو ::..فقط بشین این کامپیوتر چند تا ایمیل میفرستن تو پاکش کن بگو اینا درست نیست
هانول::..باشه
رفتم نشستم دهنم باز بود اخه من چطوری اینارو پاک کنم با یه بدبختی جمعش کردم جونگ سو هم سرش توی لپ تاپ بود و با تلفن حرف میزد
نمیدونم چند دقیقه گذشت تمومش کردم یه نگاه به جونگ سو انداختم اونم یه اوفی کشید خودشو انداخت رو صندلی
جونگ سو :..تموم شد
هانول :..اوهوم منم تموم کردم
(که یکی محکم در رو هل داد اومد داخل منم یه متر پریدم با ترس یه نگاهی بهش انداختم این همون بازیگر کیم سو بین بود با داد گفت)
سو بین:…مین یانگ کجاااااااست
جونگ سو با شوک داشت بهش نگاه میکرد معلوم بود اولین بار داره این بازیگر رو از نزدیک میبینه که مدیر یانگ از پشت اومد با ترس گفت
مین یانگ؛؛..من اینجام
سو بین:..میدونی امروز من با چی سرو کله میزنم با خبرنگارا و تو هنوز از دیروز پیدات نیست
مین یانگ::..واقعا معذرت میخوام من امروز یه کاری برام پیش اومد نتونستم زود بیام
سو بین::..مین یانگ بسه تا کی میخوایی این بهونه های تکراری بیاری هان
(یکی دیگه از در اومد تو با داد گفت)
جونگ هون::….همگی برید سمت اتاق من زوددد
بعدشم رو کردی به کیم سو بین
جونگ هون:..تو نگران نباش من حساب تک تک همشون میگیرم
سو بین با عصبانیت رفت
(منو جونگ سو همینجوری شوک وایستادن بودیم
با خودم گفتم این دیگه کی بود کدوم اتاق بریم
که خانوم لی اومد گفت برید اتاق مدیریت
منم کی هیچی نمیدونستم با خودم گفتم مگه چندتا مدیر داریم و رییس داریم
جونگ سو :..هانول بریم
هانول:..مگه اتاق مدیر اینجا نیست
جونگ سو ::..منی که تازه اومدم کمپانی همه چیو میدونم تو نمیدونی هانول اون رییس صاحب کمپانی بود که گفت برید اتاق من
(همه سه بخش صف وایستادن یکی سرش پایین بود چند تاشم با استرس داشتن نگاه میکردن
من که هیچی نمیدونستم قضیه چیه
همینجوری وایستاده بودم که رییس شروع کرد)
جونگ هو :..اینجا این کمپانی چند تا قانون داره
میخواهید تکرار کنم هان میخواهید قانون این ۶سال رو براتون تکرار کنم هاااااااان
شما همکار روابط عمومی باید ساعت ۷اینجا باشید مگه نه اخه کدوم مدیر روابط عمومی باید دیر کنه
اگه این شایعات یکی جمع نمیکرد الان
همه بدبخت میشدیم
۵.۸k
۱۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.