پارت ۱۷ سرخوشی

رفتم بالا لباسم رو پوشید موهای فرم رو هم باز گذاشتم‌.
توی آینه ی نگاه به خودم کردم یه بوس آبدار هم برای خودم فرستادم.


از پله اومدم پایین که ماهورا یه سوت بلند زد و گفت: چه جیگری شدی هااا به خدا اگه پسر بودم خودم میومدم میگرفتمت.


لب رو گاز گرفتم و آروم گفتم : زشته خجالت بکش.

ماهان گفت: راست میگه واقعا خوشگل شدی.
+مرسی
مامان:واقعا این لباس برازنده ی توعه خیلی خوش سلیقه ای مثل ماهورا نیستی همش عجق وجق بخری .


ماهورا(همراه با جیغ ) مامانننننن چرا تخریب میکنی هااااا رو به من کردم و ادامه داد نیومده شدی سوگلی عمارت ایششش

بالاخره سورنا ذهن وا کرد و گفت: ماهور کم حسودی کن ولی الحق که سوگل خار خودمه

منم با هول گفتم : باشه باشه من برم تا خانواده از هم نپاشیده.

ماهان پقی زد زیره خنده کخ یه چشم غره ترسناک براش رفتم ...