✦✧✧ - ✧✧✦ اجـبــار p▪︎⁴²

سئویون: خب دیگه برو انگا جونگ کوک عصبانی شده(چشمک)
_هعی نه بابا من که امیدی ندارم
س:خب فعلا خدافظ
_خدافظ
+اوفففف منکه شوهرشم باهام اینطوری حرف نمیزنه این عوضی از کجا پیداش شد
_خب بریم سر کارمون
+اهوم
فردا از زبان کوک:
+مطمئنی یعنی حتی یکم
منشی: بله آقای جئون فقط چند تا امضا هست که اونو میتونین فردا هم حل کنین
+باشه خدافظ
الان به ا/ت چی بگم امروز کاری نداریم اگه شک کنه دیشب دروغ گفتم چی
_چیزی شده چرا حاضر نشدی
+چیزه........امروز کار نداریم
_یعنی چی
+خب یعنی داشتیم ولی کنسل شد دیگه منم نمیدونم چی شده
_اینکه خیلی خوبه
آره خوبه میتونیم باهم یکم وقت بگذرونیم تا میخواستم چیزی بگم
_الو سلام ببخشید دیشب کار داشتم الان امروز میتونیم بریم بیرون باشه پس میبینمت
بیا اینم زندگی من رسما روبیک شده یه طرفشو دیشب درست کردم الان ریده شد اینطرفش
+میگم تو اصلا سئویون و میشناسی انقد زود باهاش قرار میذاری
_آره از طریق سوآ اون خیلی پسر خوبیه
+اوهوممممم.....(داره میترکه)
_خب من میرم حاضر شم
من دقیقا الانه چه گو(سانسور) بخورم همین الان میرم همه چیو بهش میگم نمیزارم بره
نه صبر کن اگه واقعا عاشق سئویون باشه چی
چن دقیقه بعد:
_خب من میرم
+وایسا با این لباس میخوای بری
_آره مگه چشه
یعنی با این میخواد بره پیش اون عوضی
+بهتره عوضش کنی
_چرا
+آخه..................
_ول کن من رفتم خدافظ
+دارم برات ا/ت فقط صبر کن
شب شد من داشتم میرفتم بیرون که یکم نوشیدنی بگیرم ولی دم در ا/ت و سئویون و دیدم که داشتن همو میبوسیدن انگار قلبم وایساده بود خودمم تکون نمیخوردم کپ کرده بودم یعنی واقعا.....


#فیک #فیک_جونگکوک #کیپاپ #بی_تی_اس
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #K_pop