قلعه متروک پارت ۶
کوک : ته تمومش کن اون فقط یه بچس تازشم اون انسانه
ته: چه ربطی داره
کوک: اینکه تو نه می تونی عاشقش باشی نه می تونی بهش دست بزنی
ته : ولی من عاشقش نیستم
کوک: پس تمومش کن
ته به کوک سیلی می زنه
ا/ت ویو
وای خدایا چه خبره این اونو صدا زد باهم حرف زدن بعد چرا الان این اونو سیلی زد که دیدم داد اونی که که سیلی زده بود در اومد
ته: به چه جراتی با من بد صحبت می کنی عوضی
کوک: دیوانه ای چطور صبحت کردم مگه
ته: تو یاد نمی گیری چطور با بزرگتر خودت حرف بزنی
کوک: نه احمق سادیسمی یاد نمی گیرم دوست ندارم یاد بگیرم می خوای چه غلطی بکنی
ته: اشغال
ا/ت ویو
شروع کردن همو زدن اولش که بهم فوش دادن انقد صداشون بلند بود که من گوشم رو گرفتم ولی بازم صداشون می اومد
بعد پنج تای دیگه اومدن تا اونها رو از هم جدا کنند
یونگی: شما ها چطون شده
نام: چرا دارین همو می زنین
هوپ :این دختره کیه
جین و جیمین : اینجا چیکار می کنه
ا/ت: سوال نپرسین اول این دو تا رو جدا کنید
ته کوک رو خوابونده بود و مشت مشت به صورت کوک سیلی می زد
خون تو دهن کوک جاری شده بود ولی اون هم سعی می کرد که به ته ضربه بزنه
منتظر ادامه باشید
ته: چه ربطی داره
کوک: اینکه تو نه می تونی عاشقش باشی نه می تونی بهش دست بزنی
ته : ولی من عاشقش نیستم
کوک: پس تمومش کن
ته به کوک سیلی می زنه
ا/ت ویو
وای خدایا چه خبره این اونو صدا زد باهم حرف زدن بعد چرا الان این اونو سیلی زد که دیدم داد اونی که که سیلی زده بود در اومد
ته: به چه جراتی با من بد صحبت می کنی عوضی
کوک: دیوانه ای چطور صبحت کردم مگه
ته: تو یاد نمی گیری چطور با بزرگتر خودت حرف بزنی
کوک: نه احمق سادیسمی یاد نمی گیرم دوست ندارم یاد بگیرم می خوای چه غلطی بکنی
ته: اشغال
ا/ت ویو
شروع کردن همو زدن اولش که بهم فوش دادن انقد صداشون بلند بود که من گوشم رو گرفتم ولی بازم صداشون می اومد
بعد پنج تای دیگه اومدن تا اونها رو از هم جدا کنند
یونگی: شما ها چطون شده
نام: چرا دارین همو می زنین
هوپ :این دختره کیه
جین و جیمین : اینجا چیکار می کنه
ا/ت: سوال نپرسین اول این دو تا رو جدا کنید
ته کوک رو خوابونده بود و مشت مشت به صورت کوک سیلی می زد
خون تو دهن کوک جاری شده بود ولی اون هم سعی می کرد که به ته ضربه بزنه
منتظر ادامه باشید
۵.۶k
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.