گزارشی از فردا

ساعت شیش صبح مث خر خابالود بلند میشویم
میریم دشوری
حاضر میشیم
بزور ی چی میقولیم
بعد میریم بیرون
بعد میریم مدرسه
بعد رفیقم میا بغلش میکنم عر میزنیم
بعد چن مدرسع خالیع میریم کل مدرسه رو میگردیم میخندیم
بعدش میایم سر کلاس پیش یه سریع عنتز
بعد معلم میاد پوستمو میکنع
بعد زنگ تفریح اصن نیمدونیم کی میاد و میرع
بعدش دوباره معلم پدرمو درمیاره
بعدش دوباره زنگ تفریخ
بعدش میشیم معلمو مسخره میکنیم میخندیم نهایتت دوباره پدرمو درمیارع
بعدش گوتو هوم
خدافسی تلخ
بعد خونه لالا 🫡🫡🫡🫡🫡🫡🫡🫡🫡