پارت17
ویو ا. ت
صبح بود بلند شدم دیدم کوک هنوز خوابه برای همین دلم نیومد از دل گرم و نرمش برم و بیشتر خودمو تو بغلش جا دادم
=============================
یک ساعت بعد
بیدار شدم و دیدم کوک نیست گفتم حتما رفته شرکت ورفتم دست شویی کارای لازم رو کردم و رفتم پایین صبحانه خوردم و رفتم تو گوشی بعد رفتم توی اتاق نقاشیم و روی دیوار ها نقاشی کشیدم
بعد رفتم و گفتم ناهار مورد علاقه کوک رو درست کنم موقعی که ناهار درست میکردم دست هایی دورم حلقه شد و صورتی روی شونم بود حتی نیازی به برگردوندن چشام هم بود از رایحه تلخ عطرش میشد فهمید کوک
پشتم بوسه ای روی گونم گذاشت
ا. ت: ولم کن میخوام غذا بکشم
کوک:نمی کنم
ا. ت : لوس نشو دیگه(با دستاش دستای کوک رو برداشت)
ا. ت:برو لباسات رو عوض کن منم بیام
بعد چند دقیقه متوجه سوتی که دادم شدم😳 کوک خنده ریزی کرد و گفت
کوک:چی؟ دلت تنگ شده ها😈🍆
ا. ت:نه... نه.. منظورم این بود لباسات رو عوض کن بیا شام بخور
کوک:اکی
بعد با هم شام خوردن رفتن فیلم دیدن و کوک یه اب میوه ی خوش مزه درست کرد
ا. ت:به به چه ابمیوه ای
کوک:نوش جونت
ا. ت ابمیوه رو خورد اولش چیزی مثل پودری تو دهنش حس کرد اما اهمیت نداد
و بعد چند دقیقه خوابش برد...........
ادامه دارد
بچه ها یه مدت ناراحتم اصلا لایک نمیکنید یه انگشت دیگه رو لایک بزن خسته که نمیشی😔
صبح بود بلند شدم دیدم کوک هنوز خوابه برای همین دلم نیومد از دل گرم و نرمش برم و بیشتر خودمو تو بغلش جا دادم
=============================
یک ساعت بعد
بیدار شدم و دیدم کوک نیست گفتم حتما رفته شرکت ورفتم دست شویی کارای لازم رو کردم و رفتم پایین صبحانه خوردم و رفتم تو گوشی بعد رفتم توی اتاق نقاشیم و روی دیوار ها نقاشی کشیدم
بعد رفتم و گفتم ناهار مورد علاقه کوک رو درست کنم موقعی که ناهار درست میکردم دست هایی دورم حلقه شد و صورتی روی شونم بود حتی نیازی به برگردوندن چشام هم بود از رایحه تلخ عطرش میشد فهمید کوک
پشتم بوسه ای روی گونم گذاشت
ا. ت: ولم کن میخوام غذا بکشم
کوک:نمی کنم
ا. ت : لوس نشو دیگه(با دستاش دستای کوک رو برداشت)
ا. ت:برو لباسات رو عوض کن منم بیام
بعد چند دقیقه متوجه سوتی که دادم شدم😳 کوک خنده ریزی کرد و گفت
کوک:چی؟ دلت تنگ شده ها😈🍆
ا. ت:نه... نه.. منظورم این بود لباسات رو عوض کن بیا شام بخور
کوک:اکی
بعد با هم شام خوردن رفتن فیلم دیدن و کوک یه اب میوه ی خوش مزه درست کرد
ا. ت:به به چه ابمیوه ای
کوک:نوش جونت
ا. ت ابمیوه رو خورد اولش چیزی مثل پودری تو دهنش حس کرد اما اهمیت نداد
و بعد چند دقیقه خوابش برد...........
ادامه دارد
بچه ها یه مدت ناراحتم اصلا لایک نمیکنید یه انگشت دیگه رو لایک بزن خسته که نمیشی😔
۴.۱k
۱۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.