𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐒𝐞𝐨𝐮𝐥 فصل ۶ پارت ۱۳
سوکی_خیلی هیت میگرفت همیشه سخت تمرین میکرد تا حداقل کارش عالی باشه ولی نشد.....هرروز میومد خونه و گریه میکرد حتی یک ماهی هم اصلا فعالیت نکرد کمپانی بهش مرخصی داده بود
بعد ها که باز شروع کرد به کار دوبازه هیت ها شروع شدن حتی من خودمم توی دوران راهنمایی دوستام میگفتن داداش زشتت هیچ وقت نمیتونه ایدول شه با اینکه داداشم خیلی جذاب بود صورت لاغر با مژه های فر موهای نرم و حالت دار چال گونه پوست صاف و سفید چشای عسلی رنگش و موهای کمی بورش قد بلند و کشیدش عضله هاش همیشه اینا باعث میشد که بعضی از دخترای مدرسه برای سومین جون بدن اما افراد کیپاپر بهش هیت میدادن
تا اینکه یروز اومد خونه حالش معلوم بود گرفتس اما بروز نمیداد غذاهم نخورد و رفت اتاقش نیم ساعت بعد خیلی نگرانش شدم هیچ صدایی از بالا نمیومد
گریش شدت گرفت
سوکی_هق...رفتم با تو اتاقش....هق....درو باز کردم صداش زدم...هق....ولی ولی هق
گریم میگرفت
_بیخیال ریگه ول کن
سوکی_دیدم از حموم صدای اب میاد رفتم تو حامام بود گفتم داره دوش میگیره صداش زدم جواب نداد یکم درو باز کردم و با دیدن اون قرمز اب توی وان و دستای بریده ی سومین و تن بیجونش توی اب جیغ بلتری کشیدم هم مامان هم بابام اومدن بابا مامانم جیغ زد من اند جیغ کشیدم که از حال رفتم مامان و بابام به همراه عموم اینا منو و سومین رو رسوندن به بیمارستان ولی......چشماشو باز نکرد😭😭😭😭
_فدات بشم چقدر سختی کشیدی
سوکی_خیلی بد بود......اون هم برام مثل داداش مهربون بود هم رفیق پایه و همراهم بود هم مثل یک دوست پسر واقعی عاشقم بود و بهم عشق میورزید انقد دوستش داشتم و اونم منو دوست داشت خیلی روم غیرت داشت تو مدرسه پسرا اذیت میکردن نابودشون میکرد
_گریه نکن اونی
سوکی_به همین دلیل هیچ وقت دیگه طرف کیپاپ نرفتم.....
هنوزم که هنوزه ۶ تا اهنگی که طی دو سال خونده رو دارم و حفظم اما بعد از دوسال دیگه.....
_این اتفاق کی شده؟
سوکی_وقتی ۱۵ سالم بود
_منم تو ۱۵ سالگی پدر مادرمو ازدست دادم ۲ سال خونه ی دایی مینا بودم بع اومدم کره با ارث زیادی که از بابام بهم بود
_خلاصه منم عزیز ترنامو از دست دارم اونی
جفتپون نشتسیم بخ گرییه کردن
*پرش زمانی*
ساعت ۱۰ شب بود سوکی رفت منم خوابیدم چون فردا باید برم کمپانی کلی کار هست فردا قراره روز بدبختیم باشه روز دیدن اون باشه روز مرور خاطرات و مرور زخمم
_تهیونگ کاش هیچ وقت این کارو نمیکردی.........
بعد ها که باز شروع کرد به کار دوبازه هیت ها شروع شدن حتی من خودمم توی دوران راهنمایی دوستام میگفتن داداش زشتت هیچ وقت نمیتونه ایدول شه با اینکه داداشم خیلی جذاب بود صورت لاغر با مژه های فر موهای نرم و حالت دار چال گونه پوست صاف و سفید چشای عسلی رنگش و موهای کمی بورش قد بلند و کشیدش عضله هاش همیشه اینا باعث میشد که بعضی از دخترای مدرسه برای سومین جون بدن اما افراد کیپاپر بهش هیت میدادن
تا اینکه یروز اومد خونه حالش معلوم بود گرفتس اما بروز نمیداد غذاهم نخورد و رفت اتاقش نیم ساعت بعد خیلی نگرانش شدم هیچ صدایی از بالا نمیومد
گریش شدت گرفت
سوکی_هق...رفتم با تو اتاقش....هق....درو باز کردم صداش زدم...هق....ولی ولی هق
گریم میگرفت
_بیخیال ریگه ول کن
سوکی_دیدم از حموم صدای اب میاد رفتم تو حامام بود گفتم داره دوش میگیره صداش زدم جواب نداد یکم درو باز کردم و با دیدن اون قرمز اب توی وان و دستای بریده ی سومین و تن بیجونش توی اب جیغ بلتری کشیدم هم مامان هم بابام اومدن بابا مامانم جیغ زد من اند جیغ کشیدم که از حال رفتم مامان و بابام به همراه عموم اینا منو و سومین رو رسوندن به بیمارستان ولی......چشماشو باز نکرد😭😭😭😭
_فدات بشم چقدر سختی کشیدی
سوکی_خیلی بد بود......اون هم برام مثل داداش مهربون بود هم رفیق پایه و همراهم بود هم مثل یک دوست پسر واقعی عاشقم بود و بهم عشق میورزید انقد دوستش داشتم و اونم منو دوست داشت خیلی روم غیرت داشت تو مدرسه پسرا اذیت میکردن نابودشون میکرد
_گریه نکن اونی
سوکی_به همین دلیل هیچ وقت دیگه طرف کیپاپ نرفتم.....
هنوزم که هنوزه ۶ تا اهنگی که طی دو سال خونده رو دارم و حفظم اما بعد از دوسال دیگه.....
_این اتفاق کی شده؟
سوکی_وقتی ۱۵ سالم بود
_منم تو ۱۵ سالگی پدر مادرمو ازدست دادم ۲ سال خونه ی دایی مینا بودم بع اومدم کره با ارث زیادی که از بابام بهم بود
_خلاصه منم عزیز ترنامو از دست دارم اونی
جفتپون نشتسیم بخ گرییه کردن
*پرش زمانی*
ساعت ۱۰ شب بود سوکی رفت منم خوابیدم چون فردا باید برم کمپانی کلی کار هست فردا قراره روز بدبختیم باشه روز دیدن اون باشه روز مرور خاطرات و مرور زخمم
_تهیونگ کاش هیچ وقت این کارو نمیکردی.........
۳۰.۳k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.