ܠߊ یܭ؟ܭߊ ܩܝ̇ߺࡅ߳؟ܦ̇ߊ ܠو؟
ܠߊیܭ؟ܭߊܩܝ̇ߺࡅ߳؟ܦ̇ߊܠو؟
☆ ★ ✮ ★ ☆𖤐⭒๋࣭ ⭑𖤐⭒๋࣭ ⭑
استاد سرد اما جذاب
پارت :48
توی اتاق نشسته بودم و داشتم طرح
میکشیدم که از سالن شرکت صدای خوش و
بش و خنده میومد صدای دو تا مرد بود
فضولیم دیگه داشت منو خفه میکرد درسته
دیوارهای اتاق شیشهای بود ولی اون دو تا
مرذ رو نمیتونستم ببینم صدای هر دوشون
واسم خیلی خیلی آشنا میزد برای اینکه
نفهمم فضولیم گل کرده از اتاق مثلاً برای
رفتن به آبدارخونه و برای خودم قهوه درست
کردم بیرون اومدم یلی داشتم به مغزم فشار
میآوردم که این صدای کیه که اینقدر برات
آشنا میزنه ر چقدر فکر کردم به هیچ
نتیجهای نرسیدم به جلوم که نگاه کردم دیدم
رسیدم به آبدارخونه و اون دو تا مردو ندیدم
حالا واسه خودم قهوه درست کردم و قهوه به
دست مثلاً داشتم میرفتم سمت اتاقم ولی در
واقعیت داشتم دنبال صدا میگشتم اینقدرا
دیگه فضول نبودما ولی خب چون صدای ...
*سالن شرکتی که ا.ت توش کار میگنه
☆ ★ ✮ ★ ☆𖤐⭒๋࣭ ⭑𖤐⭒๋࣭ ⭑
استاد سرد اما جذاب
پارت :48
توی اتاق نشسته بودم و داشتم طرح
میکشیدم که از سالن شرکت صدای خوش و
بش و خنده میومد صدای دو تا مرد بود
فضولیم دیگه داشت منو خفه میکرد درسته
دیوارهای اتاق شیشهای بود ولی اون دو تا
مرذ رو نمیتونستم ببینم صدای هر دوشون
واسم خیلی خیلی آشنا میزد برای اینکه
نفهمم فضولیم گل کرده از اتاق مثلاً برای
رفتن به آبدارخونه و برای خودم قهوه درست
کردم بیرون اومدم یلی داشتم به مغزم فشار
میآوردم که این صدای کیه که اینقدر برات
آشنا میزنه ر چقدر فکر کردم به هیچ
نتیجهای نرسیدم به جلوم که نگاه کردم دیدم
رسیدم به آبدارخونه و اون دو تا مردو ندیدم
حالا واسه خودم قهوه درست کردم و قهوه به
دست مثلاً داشتم میرفتم سمت اتاقم ولی در
واقعیت داشتم دنبال صدا میگشتم اینقدرا
دیگه فضول نبودما ولی خب چون صدای ...
*سالن شرکتی که ا.ت توش کار میگنه
۶.۰k
۱۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.