part ۵

part ۵

ویو تا
از خواب با صدای مادر گرامی بلند شدی

مامان: دخترم بلند شو امروز اولین روز مدرسه تو هست

ت/ا :باشه
بلند شدی رفتی مسواک صورتت رو شستی بعد رفتی پایین میزو چیدی بعد امیلی رو بیدار کردی مامانت هم کاتسومی رو بیدار کرد بعد همه نشستین صبحانه خوردی بعد از همه خداحافظی کردی کفشاتو پوشیدی بعد راه افتادی به سوی مدرسه بعد که به مدرسه رسیدی مایکی و اما دیدی بعد بهشون سلام کردی

ت/ا :سلام مایکی سان سلام اما چان

اما: سلام تا چان

مایکی: تا چان تو چرا منو مایکی سان صدا میکنی ها

ت/ا :😐خوب چون ازم بزرگ تری

مایکی: نمی‌خواد منو سان صدا کنی منو مایکی صدا کن

ت/ا :هم باشه

مایکی: خوب

ت/ا :خوب چی

مایکی: خوب به من درست سلام کن

ت/ا :باشه سلام مایکی

مایکی: آفرین😊

ت/ا :خوب بریم دیگه

اما :باشه

ویو مدرسه

اما :آخ جون من و تو کنار هم می‌شینیم

مایکی :هممم

ت/ا: آره خوبه پس من برم کتابخانه کتاب بخونم اما چان تو نمیای

اما :نه ی کارای مربوط به دراکن دارم☺️

ت/ا :خوب موفق باشی رفتن به کتابخانه
صدای دخترا و می‌شنوه

دختر: راستی مایکی شکست ناپذیر تو کلاس کنه از نظر شما به من پا میده

دختر :نه بابا اون گنگ داره

ت/ا: سری رفتی گفتی مایکی گنگ داره

هر دو دخترا: آره

ت/ا: تا شنیدی خیلی عصبانی شدی
سری رفتی پیش مایکی



تا پارت بعد بوی