۱۵

پارت ۱۵
( خیی گشا..دم در این حد میگم دعوا شد )
فلش بک به خونه اعضا استری :
لینو : ات خوزی بیا آب بخور
ات : مرسی
- : الد..نگ دیگه نبینم بری سمتش
ات : الان با من بودی ؟؟؟؟
- نه الد...نگ منظورم رئیسه
شوگا : خب ات بریم
هیوجین: میشه ات امشب اینجا بمونه
نامی : اوکی ات اذیت نکن
ات : برو بابا
هان : اعصاب نداری
ته : مواظب خودت باش
ات : اوکی
چند مین بعد :
ات ویو :
الان نیم ساعته اینجا نشستم و همه به هم نگا میکنیم و اعضا فقط به هم چشمک میزنن
ات : چیزی میخواین بگین ؟؟
- عا اره .... ات من دیگه از نظر یک پارتنر دوست ندارم الان از نظر یه رفیقه
ات : الان اینا چه ربطی به من داره ؟؟
چان : چون هیوجین الان دو.....
هیوجین : میشه حرف بزنیم ؟؟؟
ات : اوکی
هیوجین : بریم حیاط
ات ویو :
پشت سرش رفتم تو حیاط پشتی خیلی قشنگ بود دور خودم چرخیدم تا همه جارو ببینم ...
هیوجین ویو :
میخوام به ات اعتراف کنم خیلی وقته این عشق داره خفم میکنه ....
بردمش حیاط پشتی عمارت
که استخر داشت رفتم لبه استخر نشستم گفتم بیاد کنارم بشینه
ات ویو :
رفتم کنارش نشستم که فاصله بینمون بود
هیوجین دستمو گرفت چسبوند به خودش ...
هیوجین : یه نفر یه چیزی رو ازم دزدیده !
ات : چیرو ؟؟؟
هیوجین : قلبم

شرط ۲۰ لایک