عشق شیرین p17
هیچ کدوم از این پارت ها واقیعت ندارد❌❌❌
ویو ا/ت :
جونگکوک دستم و کشید و منو برد سمت ماشینش سوار شدیم اما دوستاش رو پاهام بود و فشار میداد خیلی تند میروند هیچ حرفی نزدم بعد چند مین رسیدیم خونش پیاده شد و اون. منو براید استایل بغل کرد برد تو اتاقش پرتم کرد رو تخت روم خیمه زد و گفت :
_ رو تخت سه تا قانون داریم
+چیه
_ یک فقط بهم میگی ددی اگه نگی تندتر میکنم دو همراهی میکنی اگر نکنی یه راند اضافه میشه سه جیغ نمیکشی فقط آه میکشی فهمیدی؟(کوکی جان یجوری رفتار میکنه انگار تجربه داشته همه رو از جیمین یاد گرفته😅)
+اوم فهمیدم اما چه راندی؟
_ اینو تو عمل بهت نشون میدم
+ب....باش....باشه
ویو ا/ت :
اینو که گفتم لباش رو کبوند رو لبام وقتی داشت لبام رو میخورد لباسام رو هم در میاورد خیلی گاز میگرفت طعم خون تو دهنم پخش میشد بعد چندمین از لبام دل کند و رفت سر گردنم کیس مارک های بزرگی رو گردنم میذاشت خیلی درد داشت مطمعنم تا یه ماه جاش درد میکنه بعد رفت سر سینه هام بایکی شروع به باز کردن کرد و یکی دیگه رو میخورد که یکدفعه گاز گرفت و جیغ کشیدم بدون توجه به حسام کمرم رو بلند کرد و پشت کمرم رو دست کشید و رفت پایین و با صدای بمش گفت
_ اوه بیب آه کشیدن یادت نره میخوام همه بشنون
اینو که گفت دیکش رو دیدم خیلی بزرگ بود خیلی ترسیدم که یکدفعه وارد کردم و ناخودآگاه جیغ کشیدم
_ اوه بدگرلم گفتم که جیغ نزن آه بکش
+جونگکوکککککک آروممممم تر درد داره
(کوکی تندتر کرد)
+اییییی آه....آه غلط کردم ددیییییییی آروم تر من اولین بارمهههههه
با سرعت توم تلمبه میزد خیلی درد داشتم خیلی عرق کرده بودم و نفس نفس میزدم
_ اوه بیب من هنوز کاری نکردم که تو انقدر عرق کردی هنوز چیزی که میخوام نشد
+تروخدا بسته آه......ایییییی
_یکن دیگه تحمل کن
+اوم آه آهههههه آییییی (ا/ت شروع به گریه کردن کرد)
+لعنتی درش بیار دیگه نمیتونم
وقتی اینو گفتم ازم کشید بی ون و شروع به نفس نفس زدن کردم توم انگار خالی شده بود که دیدم اومد روم نشست
_ بخورش
+چیو
(به پایین اشاره کرد)
+نه نمیتونم بدم میاد
+این دسته تو نیست (کرد تو دهنش)
خواستم بیارمش بیرون اما دستم رو گرفت عضوش تو دهنم بالا پایین میشدم خیلی حس بدی داشتم بعد چندمین یه مایع ای تو دهنم پخش شد همون لحظه ازم کشید بیرون تا خواستم بالا بیارم جلوم رو گرفت و گفت :
_ بخورش
مجبور شدم بخورمش بعو اومد کنارم دراز کشید و از پشت کمرم رو گرفت و به خودش چسبوند و زیر گوشم زمزمه کرد
_ عاشقتم جئون ا/ت من بدون تو نمیتونم دووم بیارم
سوپرازززززز🫣
شک خوبی بهتون وارد کردما😂😊
ویو ا/ت :
جونگکوک دستم و کشید و منو برد سمت ماشینش سوار شدیم اما دوستاش رو پاهام بود و فشار میداد خیلی تند میروند هیچ حرفی نزدم بعد چند مین رسیدیم خونش پیاده شد و اون. منو براید استایل بغل کرد برد تو اتاقش پرتم کرد رو تخت روم خیمه زد و گفت :
_ رو تخت سه تا قانون داریم
+چیه
_ یک فقط بهم میگی ددی اگه نگی تندتر میکنم دو همراهی میکنی اگر نکنی یه راند اضافه میشه سه جیغ نمیکشی فقط آه میکشی فهمیدی؟(کوکی جان یجوری رفتار میکنه انگار تجربه داشته همه رو از جیمین یاد گرفته😅)
+اوم فهمیدم اما چه راندی؟
_ اینو تو عمل بهت نشون میدم
+ب....باش....باشه
ویو ا/ت :
اینو که گفتم لباش رو کبوند رو لبام وقتی داشت لبام رو میخورد لباسام رو هم در میاورد خیلی گاز میگرفت طعم خون تو دهنم پخش میشد بعد چندمین از لبام دل کند و رفت سر گردنم کیس مارک های بزرگی رو گردنم میذاشت خیلی درد داشت مطمعنم تا یه ماه جاش درد میکنه بعد رفت سر سینه هام بایکی شروع به باز کردن کرد و یکی دیگه رو میخورد که یکدفعه گاز گرفت و جیغ کشیدم بدون توجه به حسام کمرم رو بلند کرد و پشت کمرم رو دست کشید و رفت پایین و با صدای بمش گفت
_ اوه بیب آه کشیدن یادت نره میخوام همه بشنون
اینو که گفت دیکش رو دیدم خیلی بزرگ بود خیلی ترسیدم که یکدفعه وارد کردم و ناخودآگاه جیغ کشیدم
_ اوه بدگرلم گفتم که جیغ نزن آه بکش
+جونگکوکککککک آروممممم تر درد داره
(کوکی تندتر کرد)
+اییییی آه....آه غلط کردم ددیییییییی آروم تر من اولین بارمهههههه
با سرعت توم تلمبه میزد خیلی درد داشتم خیلی عرق کرده بودم و نفس نفس میزدم
_ اوه بیب من هنوز کاری نکردم که تو انقدر عرق کردی هنوز چیزی که میخوام نشد
+تروخدا بسته آه......ایییییی
_یکن دیگه تحمل کن
+اوم آه آهههههه آییییی (ا/ت شروع به گریه کردن کرد)
+لعنتی درش بیار دیگه نمیتونم
وقتی اینو گفتم ازم کشید بی ون و شروع به نفس نفس زدن کردم توم انگار خالی شده بود که دیدم اومد روم نشست
_ بخورش
+چیو
(به پایین اشاره کرد)
+نه نمیتونم بدم میاد
+این دسته تو نیست (کرد تو دهنش)
خواستم بیارمش بیرون اما دستم رو گرفت عضوش تو دهنم بالا پایین میشدم خیلی حس بدی داشتم بعد چندمین یه مایع ای تو دهنم پخش شد همون لحظه ازم کشید بیرون تا خواستم بالا بیارم جلوم رو گرفت و گفت :
_ بخورش
مجبور شدم بخورمش بعو اومد کنارم دراز کشید و از پشت کمرم رو گرفت و به خودش چسبوند و زیر گوشم زمزمه کرد
_ عاشقتم جئون ا/ت من بدون تو نمیتونم دووم بیارم
سوپرازززززز🫣
شک خوبی بهتون وارد کردما😂😊
۱۷.۳k
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.