پارت26
پارت26
اسم رمان: صبر ایوب دارم(:
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::
رفتیم سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم. به ویلا رسیدیم و بعد پارک ماشین رفتیم داخل ارام داشت تلویزیون نگاه میکرد یع نگاه به ما کرد و با اخم برگشت کیارش رفت نشست پیش ارام و دستشو برد بالا و رو موهایی ارام کشید و گفت: بچه قهری
ارام: نمیدونم شاید
کیارش: چرا
ارام: واقعنن نمیدونی چرااا خیلی بدی کیارش هق.. هق(نویسنده:دا چرا گریه میکنی🗿💔)
(السا:گریه بچمو در اوردین گریتونو در میارم خرا🔪🔪🗿)
(نویسنده: گو خوردن بابا)
کیارش: عههه چرا گریه میکنییی اراممم ما گو موردیمممم
ارام:هققق.. هققق... خیلی گاوین مث سگ ترسیدم.. هق... هقق
کیارش: بابااا ما گو خوردیممم
آریسا: به قران دیگه ازین غلطا نمیکنیم گریه نکنننننن
کیارش: اصن وایستا ببین چی برات وردم بچه
...................
کیارش رفت و سبدو اورد به ارام دادیم بچم خیلی خوشحال شد
و سگ ذوق شد... بعدش شام خوردیمو و داشت بارون میومد خیلی شدید.. بیا ترو خدا اومدیم ساحل خوشبگذرونیم الان داره بارون میادددد... با پیشنهاد ارام چیپس و پاپکرن و تخمه و اینا گرفتیم و رفتیم نشستیم فیلم ترسناک نگاه کنیم ولی خیلی حال میداد تو این هوا فیلم ترسناک دیدن... من همه بقارو خاموش کردم و نشستیم ارام گفت فیلم ترسناکو پیدا کرده به تلویزیون وصل شد و پخش کرد اسم فیلمه پیش کش شیطان بود(نویسنده:خودم ندیدمش ولی شنیدم میگن قشنگه میرم نگا میکنم به نظرم شمام نگا کنین قشنگ میزنه)
اسم رمان: صبر ایوب دارم(:
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::
رفتیم سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم. به ویلا رسیدیم و بعد پارک ماشین رفتیم داخل ارام داشت تلویزیون نگاه میکرد یع نگاه به ما کرد و با اخم برگشت کیارش رفت نشست پیش ارام و دستشو برد بالا و رو موهایی ارام کشید و گفت: بچه قهری
ارام: نمیدونم شاید
کیارش: چرا
ارام: واقعنن نمیدونی چرااا خیلی بدی کیارش هق.. هق(نویسنده:دا چرا گریه میکنی🗿💔)
(السا:گریه بچمو در اوردین گریتونو در میارم خرا🔪🔪🗿)
(نویسنده: گو خوردن بابا)
کیارش: عههه چرا گریه میکنییی اراممم ما گو موردیمممم
ارام:هققق.. هققق... خیلی گاوین مث سگ ترسیدم.. هق... هقق
کیارش: بابااا ما گو خوردیممم
آریسا: به قران دیگه ازین غلطا نمیکنیم گریه نکنننننن
کیارش: اصن وایستا ببین چی برات وردم بچه
...................
کیارش رفت و سبدو اورد به ارام دادیم بچم خیلی خوشحال شد
و سگ ذوق شد... بعدش شام خوردیمو و داشت بارون میومد خیلی شدید.. بیا ترو خدا اومدیم ساحل خوشبگذرونیم الان داره بارون میادددد... با پیشنهاد ارام چیپس و پاپکرن و تخمه و اینا گرفتیم و رفتیم نشستیم فیلم ترسناک نگاه کنیم ولی خیلی حال میداد تو این هوا فیلم ترسناک دیدن... من همه بقارو خاموش کردم و نشستیم ارام گفت فیلم ترسناکو پیدا کرده به تلویزیون وصل شد و پخش کرد اسم فیلمه پیش کش شیطان بود(نویسنده:خودم ندیدمش ولی شنیدم میگن قشنگه میرم نگا میکنم به نظرم شمام نگا کنین قشنگ میزنه)
۶۳۷
۱۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.