وقتی رل صمیمی ترین رفیقت بود...
•پارت پنجم•
از جدایی ما ی هفته می گذره
من تو این ی هفته به جونگ کوک علاقه ای پیدا کردم که نمی تونم اعتراف کنم
گوشیم زنگ خورد یونجی بود جواب دادم
+ الو
× (گریه)
+ چی شده عزیزم
× جدا هق شدیم
+ عااا خیلی ناراحت شدم
یهو در زدن
+ عزیزم در می زنن من باید برم
× اوهوم
+ مراقب خودت باش
قطع کردم و در رو باز کردم جونگ کوک بود
_ سلام (لبخند)
اومد داخل
+ هووی بچه پرو
میومد جلو و من می رفتم عقب تا خوردم به دیوار وایساد
_ ...
از جدایی ما ی هفته می گذره
من تو این ی هفته به جونگ کوک علاقه ای پیدا کردم که نمی تونم اعتراف کنم
گوشیم زنگ خورد یونجی بود جواب دادم
+ الو
× (گریه)
+ چی شده عزیزم
× جدا هق شدیم
+ عااا خیلی ناراحت شدم
یهو در زدن
+ عزیزم در می زنن من باید برم
× اوهوم
+ مراقب خودت باش
قطع کردم و در رو باز کردم جونگ کوک بود
_ سلام (لبخند)
اومد داخل
+ هووی بچه پرو
میومد جلو و من می رفتم عقب تا خوردم به دیوار وایساد
_ ...
۸۹۰
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.