پارت۳۳😍😍 حال میکنماا😂😂
از مدرسه تا عشق♥️ پارت۳۳
بردیا:من امشبو اینجا میخوابم اونم اتاق همتاا من: هوی هوی بشین بینم بابا واسم من شاخ بازی در نیار که خودم شاخاتو میشکنم بردیا:اصلا میخوام باهات بخوام مگه جرمه؟؟ مامانم:این چه زری زد؟؟؟ دیدم که وضع خطریه دست بردیا رو گرفتم بردم حیاط ماهانم داشت می اومد که یه دفعه خاله گفت:ماهان تو کجا پسرم؟؟ ماهان:اع خوب باید برم حیاط مامان خاله:نه بشین ماهان:آخه خاله: گفتم بشین اونا حرف دارن ماهان: ...اوووف باشه :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: ::::::::::::::::::::::::
من:هوی تو چته؟؟ چه مرگته بردیا:من چه مرگمه یا تو چه مرگته با چه حقی میخوای با اون ماهان ازدواج کنی؟؟؟ من:واا به تو چه مگه من حق ازدواج ندارم **بردیا نزدیکم شد گفت:حق داری اما فقط با من ** من:زیادی فیلم میبینی 😒 بردیا: ای بابا چیکار کنم آخه به چشمت بیام هر کاری میکنم یعنی آخرش هیچه آخرش باید بری با دشمنم ازدواج کنی من:ازدواج کنم مثلا تو میخوای چه غلطی کنی؟؟ بردیا:می دزدمت تو فقط برو با یه نفر دیگه ازدواج کن ببین چی میشه من:😂😂 باش بابا منو بدزد😂 بردیا:اینطوریه؟؟ من:آره اینطوریه من که میدونم هیچ غلطی نمیتونی کنی بدزد منو بدو دیگه آقای دزد بدزد😂😂😂بردیا:اوکی من:چهه؟ یه دفعه منو گرفت بغلش کول کرد من:هوی هوی منو بزار زمین داری چه غلطی میکنی؟؟ بردیا:می دزدمت من:هاا؟؟ یه دفعه حرکت کرد داشت از خونه میرفت بیرون من:وایسا وایسا غلط کردم بردیا:اونش به من ربطی نداره** هی با مشت میکوبوندم به بردیا همش میزدم اما انگار نه انگار که داشتم میزدمش ** از خونه اومدیم بیرون من:وای نه نه جیغ زدم بلند گفتم کمک کمکم کنید😨😨😨 من:اهاای مردم کمکم کنید همش جیغ میزدم بردیا:الکی جیغ نزن ساعت ۱۲ شب کسی نیس که کمکت کنه من:بزارم زمین همین الان بردیا: میزارمت ولی رو زمین نه روی موترم من:چهه؟ برد گذاشت رو موترش بردیا:جوم نخور من گذاشت جلو موتر خودش عقب نشست موترو روشن کرد من:تو داری آهن روبایی میکنیااا میفهمی ؟؟ بردیا:اصلا مهم نیس😒 روشن کرد گاز داد من:بردیا غلط کردم نگه دار جون مامانت نگه دار دیگه فوشت نمیدم نگه دار بردیا:چیزی گفتی؟؟ من:شوخی میکنی؟؟ بردیا: چی گفتی ؟؟ اصلا به حرفام گوش نمیداد هر چی بیشتر التماس میکردم نگه داره بیشتر گاز میداد دیگه دیدم اصلا به حرفم گوش نمیکنه اصلا اثر نداره ساکت شدم اصلا نمیدونستم داریم کجا میریم تو راه بودیم که دیدم دستم رو فرمونه موتره بردیا هم دستمو گرفته سرمو برگردوندمو صورت بردیا رو نگاه کردم تو دلم گفتم:چقدر جذابه!!! چقدر باحاله خفنه یعنی کدوم دختر واسه این میشه؟؟ یه دفعه بردیا هم نگاهش به من افتاد همو نگاه میکردیم بعدش بردیا یه لبخند کوچلو زد من:وای قلبم داره از جاش در میاد :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
مامانم: هوی امیر پاشو ببین این دختر با اون پسر کجا موند داداشم:من چرا باید برم؟؟؟ مامانم:هوووی عصبی نکن پاشو گمشو ببین کجان؟؟ داداشم از ترسش پاشد اومد حیاط همه جای حیاط رو دید دید ما نیستیم بعد رفت خونه سرشو انداخت تو گوشی اصلا واسش مهم نبود من کجام؟ مامانم:همتا کجاس؟ داداشم:نیس! ماهان:چیی؟ مامانم:یعنی چی نیس؟؟ داداشم:یعنی نیست رفتن ماهان پاشد بلند گفت:کجاا رفت😤 داداشم:وا من از کجا بدونم؟؟ مامانم:وای شوهر پاشو ببین اون پدرسگ کجاس؟؟ بابام:وای عزیزم نگو پدرسگ مامانم:پاشو ببین اون پدرسگ با اون پسر کجاس؟ ماهان زود کت شو برداشتو رفت بیرون زنگ زد به بردیا ماهان:جواب بده زود باش گوینده تلفن:مشترک مورد نظر خاموش می باشد لطفا بعدا شماره گیری کنید ماهان: وای بردیا اوفف زنگ زد به گوشی من:::::::::::::::::::::::::::::::"""""::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
صدای زنگ گوشی من در اومد گوشی از جیبم برداشتم دیدم ماهانه من:اع ماهانه خواستم جواب بدم همین که خواستم جواب بدم بردیا گوشی از دستم گرفتو انداخت دور من:واا😨😨😨 گوشیم گوشیم شکست میدونی چقدر پولش بود؟؟ بردیا:هییس جدیدشو واست میگرم دیگه من:وا چرا فکر میکنی همه چیو با پول میتونی بخری؟ بردیا:چون واقعا گوشی میتونم با پول بخرم من: اووف گوشیمو انداختی دور شکست حد اقل بگو کجا داریم میریم؟؟؟ بردیا:خووب😋🤭
بردیا:من امشبو اینجا میخوابم اونم اتاق همتاا من: هوی هوی بشین بینم بابا واسم من شاخ بازی در نیار که خودم شاخاتو میشکنم بردیا:اصلا میخوام باهات بخوام مگه جرمه؟؟ مامانم:این چه زری زد؟؟؟ دیدم که وضع خطریه دست بردیا رو گرفتم بردم حیاط ماهانم داشت می اومد که یه دفعه خاله گفت:ماهان تو کجا پسرم؟؟ ماهان:اع خوب باید برم حیاط مامان خاله:نه بشین ماهان:آخه خاله: گفتم بشین اونا حرف دارن ماهان: ...اوووف باشه :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: ::::::::::::::::::::::::
من:هوی تو چته؟؟ چه مرگته بردیا:من چه مرگمه یا تو چه مرگته با چه حقی میخوای با اون ماهان ازدواج کنی؟؟؟ من:واا به تو چه مگه من حق ازدواج ندارم **بردیا نزدیکم شد گفت:حق داری اما فقط با من ** من:زیادی فیلم میبینی 😒 بردیا: ای بابا چیکار کنم آخه به چشمت بیام هر کاری میکنم یعنی آخرش هیچه آخرش باید بری با دشمنم ازدواج کنی من:ازدواج کنم مثلا تو میخوای چه غلطی کنی؟؟ بردیا:می دزدمت تو فقط برو با یه نفر دیگه ازدواج کن ببین چی میشه من:😂😂 باش بابا منو بدزد😂 بردیا:اینطوریه؟؟ من:آره اینطوریه من که میدونم هیچ غلطی نمیتونی کنی بدزد منو بدو دیگه آقای دزد بدزد😂😂😂بردیا:اوکی من:چهه؟ یه دفعه منو گرفت بغلش کول کرد من:هوی هوی منو بزار زمین داری چه غلطی میکنی؟؟ بردیا:می دزدمت من:هاا؟؟ یه دفعه حرکت کرد داشت از خونه میرفت بیرون من:وایسا وایسا غلط کردم بردیا:اونش به من ربطی نداره** هی با مشت میکوبوندم به بردیا همش میزدم اما انگار نه انگار که داشتم میزدمش ** از خونه اومدیم بیرون من:وای نه نه جیغ زدم بلند گفتم کمک کمکم کنید😨😨😨 من:اهاای مردم کمکم کنید همش جیغ میزدم بردیا:الکی جیغ نزن ساعت ۱۲ شب کسی نیس که کمکت کنه من:بزارم زمین همین الان بردیا: میزارمت ولی رو زمین نه روی موترم من:چهه؟ برد گذاشت رو موترش بردیا:جوم نخور من گذاشت جلو موتر خودش عقب نشست موترو روشن کرد من:تو داری آهن روبایی میکنیااا میفهمی ؟؟ بردیا:اصلا مهم نیس😒 روشن کرد گاز داد من:بردیا غلط کردم نگه دار جون مامانت نگه دار دیگه فوشت نمیدم نگه دار بردیا:چیزی گفتی؟؟ من:شوخی میکنی؟؟ بردیا: چی گفتی ؟؟ اصلا به حرفام گوش نمیداد هر چی بیشتر التماس میکردم نگه داره بیشتر گاز میداد دیگه دیدم اصلا به حرفم گوش نمیکنه اصلا اثر نداره ساکت شدم اصلا نمیدونستم داریم کجا میریم تو راه بودیم که دیدم دستم رو فرمونه موتره بردیا هم دستمو گرفته سرمو برگردوندمو صورت بردیا رو نگاه کردم تو دلم گفتم:چقدر جذابه!!! چقدر باحاله خفنه یعنی کدوم دختر واسه این میشه؟؟ یه دفعه بردیا هم نگاهش به من افتاد همو نگاه میکردیم بعدش بردیا یه لبخند کوچلو زد من:وای قلبم داره از جاش در میاد :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
مامانم: هوی امیر پاشو ببین این دختر با اون پسر کجا موند داداشم:من چرا باید برم؟؟؟ مامانم:هوووی عصبی نکن پاشو گمشو ببین کجان؟؟ داداشم از ترسش پاشد اومد حیاط همه جای حیاط رو دید دید ما نیستیم بعد رفت خونه سرشو انداخت تو گوشی اصلا واسش مهم نبود من کجام؟ مامانم:همتا کجاس؟ داداشم:نیس! ماهان:چیی؟ مامانم:یعنی چی نیس؟؟ داداشم:یعنی نیست رفتن ماهان پاشد بلند گفت:کجاا رفت😤 داداشم:وا من از کجا بدونم؟؟ مامانم:وای شوهر پاشو ببین اون پدرسگ کجاس؟؟ بابام:وای عزیزم نگو پدرسگ مامانم:پاشو ببین اون پدرسگ با اون پسر کجاس؟ ماهان زود کت شو برداشتو رفت بیرون زنگ زد به بردیا ماهان:جواب بده زود باش گوینده تلفن:مشترک مورد نظر خاموش می باشد لطفا بعدا شماره گیری کنید ماهان: وای بردیا اوفف زنگ زد به گوشی من:::::::::::::::::::::::::::::::"""""::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
صدای زنگ گوشی من در اومد گوشی از جیبم برداشتم دیدم ماهانه من:اع ماهانه خواستم جواب بدم همین که خواستم جواب بدم بردیا گوشی از دستم گرفتو انداخت دور من:واا😨😨😨 گوشیم گوشیم شکست میدونی چقدر پولش بود؟؟ بردیا:هییس جدیدشو واست میگرم دیگه من:وا چرا فکر میکنی همه چیو با پول میتونی بخری؟ بردیا:چون واقعا گوشی میتونم با پول بخرم من: اووف گوشیمو انداختی دور شکست حد اقل بگو کجا داریم میریم؟؟؟ بردیا:خووب😋🤭
۷.۳k
۱۴ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.