دختر اجاره ای 🕸🖤
دختر اجاره ای 🕸🖤
𝐩𝐚𝐫 ¹⁴
𝒓𝒆𝒏𝒕 𝒈𝒊𝒓𝒍🕸🖤
جنی افتاد زمین و سرش محکم به سنگ خورد
تهیونگ برگشت جنی رو دید که روی زمین بی هوش شده
هرچی دستش بودو ول کرد و جنی رو بغل کرد برد سمت ماشین
جنی رو گذاشت توی ماشین خودشم سوار شد
سرعت ماشین روی ¹⁵⁰ بود
کمتر از ۱۰ دقیقه بعد رسیدن بیمارستان
[( بعد معاینه دکتر )]
دکتر به تهیونگ نگاه کرد.. خواست حرف بزنه که تهیونگ شروع کرد
تهیونگ: خواهش میکنم بگین چیزیش نشده..
دکتر: خوشبختانه ضربه ی خواصی نبوده ، فقط
ممکنه ورم کنه و چند روز درد داشته باشه.. این دارو
ها رو بگیرین هر شب استفاده کنه، الانم میتونین برین
تهیونگ خیلی خوشحال شد
تهیونگ: ممنونم
دکتر رفت و تهیونگ خوابش برد..
جنی بیدار شد و تهیونگو دید کنارش خوابیده
دکتر اومد
جنی: ببخشید من چرا اینجام؟
دکتر: نگران نباشین چیز خواصی نشده.. ولی من بیشتر
نگران دوست پسرتون شدم.. کل بیمارستانو گذاشت رو سرش
جنی: آها.. فقط اینکه.. دوست پسرم نیست
دکتر سرشو تکون داد (یعنی فهمیدم) و رفت
تهیونگ بیدار شد
تهیونگ: بیدار شدی؟ منو میشناسی؟ این چندتاعه؟
جنی: میشناسمت.. اونم سه تاعه
تهیونگ: پس حالت خوبه
جنی: آره، حالا بریم؟
تهیونگ: باشه
جنی بلند شد
تهیونگ: سرگیجه نداری؟
جنی: نه خوبم
رفتن بیرون و سوار ماشین شدن
جنی: وسایلی که خریدی کجان؟
𝐩𝐚𝐫 ¹⁴
𝒓𝒆𝒏𝒕 𝒈𝒊𝒓𝒍🕸🖤
جنی افتاد زمین و سرش محکم به سنگ خورد
تهیونگ برگشت جنی رو دید که روی زمین بی هوش شده
هرچی دستش بودو ول کرد و جنی رو بغل کرد برد سمت ماشین
جنی رو گذاشت توی ماشین خودشم سوار شد
سرعت ماشین روی ¹⁵⁰ بود
کمتر از ۱۰ دقیقه بعد رسیدن بیمارستان
[( بعد معاینه دکتر )]
دکتر به تهیونگ نگاه کرد.. خواست حرف بزنه که تهیونگ شروع کرد
تهیونگ: خواهش میکنم بگین چیزیش نشده..
دکتر: خوشبختانه ضربه ی خواصی نبوده ، فقط
ممکنه ورم کنه و چند روز درد داشته باشه.. این دارو
ها رو بگیرین هر شب استفاده کنه، الانم میتونین برین
تهیونگ خیلی خوشحال شد
تهیونگ: ممنونم
دکتر رفت و تهیونگ خوابش برد..
جنی بیدار شد و تهیونگو دید کنارش خوابیده
دکتر اومد
جنی: ببخشید من چرا اینجام؟
دکتر: نگران نباشین چیز خواصی نشده.. ولی من بیشتر
نگران دوست پسرتون شدم.. کل بیمارستانو گذاشت رو سرش
جنی: آها.. فقط اینکه.. دوست پسرم نیست
دکتر سرشو تکون داد (یعنی فهمیدم) و رفت
تهیونگ بیدار شد
تهیونگ: بیدار شدی؟ منو میشناسی؟ این چندتاعه؟
جنی: میشناسمت.. اونم سه تاعه
تهیونگ: پس حالت خوبه
جنی: آره، حالا بریم؟
تهیونگ: باشه
جنی بلند شد
تهیونگ: سرگیجه نداری؟
جنی: نه خوبم
رفتن بیرون و سوار ماشین شدن
جنی: وسایلی که خریدی کجان؟
۵.۷k
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.