تناسخ ۵ اسکل به توکیو ریونجرز پارت ۱ :
تناسخ ۵ اسکل به توکیو ریونجرز پارت ۱ :
از زبان شیزوکو
*از خواب بیدار شدن
+اومممم....
خواهرم : اون ساعتتو خاموش کننننننننننن
+ اههه
خب ..... این منم ... یه دختر تقریبا مودی که جلوی هر کی یجوریه . البته من معمولا درونگرا ، احساسی ، اهل خوش گذرونی با کسایی که دوسشون داره و کاملاااا بداهه پردازم و از برنامه ریزی واقن بدم میاد ...
لباس مدرسمو پوشیدم .... اهههه چی میشد توی همین امتحانات بمیرم که راحت شم از همه چی ؟
رفتم و صبونه خوردم و باعجله رفتم پایین و سوار ماشین شدم
تو راه داشتم با خودم اوپنینگ توکیو ریونجرزو میخوندم . وای که چقد انیمه رو دوس دارم چه خاطره ها که باهاش ندارم . کاش میشد اگه مردم به اونجا تناسخ پیدا کنم . البته دوس داشتم دوستامم باشن ....
از ماشین پیاده شدم .... تو فکر بودم . اوف .... از خیابون داشتم رد میشدم که یهو صدای بوق کامیونو شنیدم و .....
اخ ... درد داره .... چیشده ؟ هه ؟ نِکا (رِی ) ؟ تو عم ؟ وای نه .... نگو که میخواستی نجاتم بدی زدی خودتم نابود کردی ..... اه .... عب نداره .... بالاخره به ارزوم رسیدم .... البته اگه ..... بتونم به اخریشم برسم .... توکیو ریونحرز !
و .... چشمام سیاهی رفت ....
* بیدار شدن
هنننن ؟ م...من رو ابرامممممم ؟ وات دددددد
نکا : اومممم .... کی بیدارم کرد اول صبی ؟ هاااا ...وایسا ببینم من که .... مرده بودم ....
من : سیلام
نکا : یا خدااااا .... شیزو تو اینجا چه غلطی میکنی ؟ ما مگه الان نباید تو جهنم باشیم ؟
من : *پوکر : فعلا که نیستیم
؟؟؟ : سلام
نکا و شیزو سرشونو برگردوندن : *جییییییییییییییییغ
ادامه در پارت بعد .....
از زبان شیزوکو
*از خواب بیدار شدن
+اومممم....
خواهرم : اون ساعتتو خاموش کننننننننننن
+ اههه
خب ..... این منم ... یه دختر تقریبا مودی که جلوی هر کی یجوریه . البته من معمولا درونگرا ، احساسی ، اهل خوش گذرونی با کسایی که دوسشون داره و کاملاااا بداهه پردازم و از برنامه ریزی واقن بدم میاد ...
لباس مدرسمو پوشیدم .... اهههه چی میشد توی همین امتحانات بمیرم که راحت شم از همه چی ؟
رفتم و صبونه خوردم و باعجله رفتم پایین و سوار ماشین شدم
تو راه داشتم با خودم اوپنینگ توکیو ریونجرزو میخوندم . وای که چقد انیمه رو دوس دارم چه خاطره ها که باهاش ندارم . کاش میشد اگه مردم به اونجا تناسخ پیدا کنم . البته دوس داشتم دوستامم باشن ....
از ماشین پیاده شدم .... تو فکر بودم . اوف .... از خیابون داشتم رد میشدم که یهو صدای بوق کامیونو شنیدم و .....
اخ ... درد داره .... چیشده ؟ هه ؟ نِکا (رِی ) ؟ تو عم ؟ وای نه .... نگو که میخواستی نجاتم بدی زدی خودتم نابود کردی ..... اه .... عب نداره .... بالاخره به ارزوم رسیدم .... البته اگه ..... بتونم به اخریشم برسم .... توکیو ریونحرز !
و .... چشمام سیاهی رفت ....
* بیدار شدن
هنننن ؟ م...من رو ابرامممممم ؟ وات دددددد
نکا : اومممم .... کی بیدارم کرد اول صبی ؟ هاااا ...وایسا ببینم من که .... مرده بودم ....
من : سیلام
نکا : یا خدااااا .... شیزو تو اینجا چه غلطی میکنی ؟ ما مگه الان نباید تو جهنم باشیم ؟
من : *پوکر : فعلا که نیستیم
؟؟؟ : سلام
نکا و شیزو سرشونو برگردوندن : *جییییییییییییییییغ
ادامه در پارت بعد .....
۲.۳k
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.