پارت۹
آرمین اومد با شه*وت از بالا تا پایینتو برانداز کرد لبشو گزید و اومد نزدیگت دستشو گذاشت روی کمر باریکت و آروم آروم مالیدش و شروع کرد به بوسیدنت مثل دوتا مار زخمی توی هم میلولیدین همونطور که لبات رو تصاحب کرده بود دستش سمت دامنت رفت و توی یک حرکت درش اورد با دیدن شر*ت قرمزت پوزخندی زد و لباستو هم در آورد الان با اون ست لخ*ت شده بودی، بغلت کرد و گستاخانه بدنت رو دست مالی میکرد(جوری که خودش رو بین پاهات قرار داده باشه و دستاش زیر رونت بود) سمت یه اتاق میرفت برات مهم نبود کجاست بس فقط به بوسه تو ادامه دادی در اتاقو باز کرد و انداختت روی تخت کهههههه.....
۳۶۱
۲۸ آذر ۱۴۰۳