قلب نوشته🕊۳
قلب نوشته🕊۳
اولین دیدار در میان انبوهی از جمعیت..
هنوز هم چشمان پر از ستاره و آن آواز دلنشین صدایش را به خوبی به یاد دارم..
سخنی کوتاه ،ناگهانی اما ماندگار و دلنشین
به راستی آن دختر که بود؟ آه چه چشمان زیبایی داشت..وقتی به آن دو گوی درخشان می اندیشم احساس خفگی میکنم..آن دو چشم ،اقیانوسی تاریک و عمیق اما درخشان بودند که مرا در خود غرق میکرد..
آیا میتوانم باز هم او را ببینم؟
اما..من همان دختر بی تفاوت و از نظر دیگران بی احساسم؟چطور آن دختر ذهنم را مشغول کرده؟
آیا بازهم آن دختر را میبینم؟ایا میتوانم حداقل کسی را به عنوان دوست ،برای خود داشته باشم؟آن هم منی که هیچگاه دوستی نداشته ام..
چشمان درخشان تو قرار بود چه با قلب مرده ی من کند زیبارو..
اولین دیدار در میان انبوهی از جمعیت..
هنوز هم چشمان پر از ستاره و آن آواز دلنشین صدایش را به خوبی به یاد دارم..
سخنی کوتاه ،ناگهانی اما ماندگار و دلنشین
به راستی آن دختر که بود؟ آه چه چشمان زیبایی داشت..وقتی به آن دو گوی درخشان می اندیشم احساس خفگی میکنم..آن دو چشم ،اقیانوسی تاریک و عمیق اما درخشان بودند که مرا در خود غرق میکرد..
آیا میتوانم باز هم او را ببینم؟
اما..من همان دختر بی تفاوت و از نظر دیگران بی احساسم؟چطور آن دختر ذهنم را مشغول کرده؟
آیا بازهم آن دختر را میبینم؟ایا میتوانم حداقل کسی را به عنوان دوست ،برای خود داشته باشم؟آن هم منی که هیچگاه دوستی نداشته ام..
چشمان درخشان تو قرار بود چه با قلب مرده ی من کند زیبارو..
۱.۹k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.