فیک جونگ کوک پارت ۲۰ (معشوقه)
نامجون هم همش درباره ی این دختره درگوش جیمین پچ پچ میکرد که یهو گوشی دختره زنگ خورد تهیونگ ازش پرسید کیه؟ اونم گفت باباشه !خجالت هم نمیکشه دختره گنده با این سنش انقد لوسه و همش میگه بابام بابام!/یهو جیمین داد زد:آخ نامجوننن دستمو له کردی از رو دستم بلند شو!/خب حق داشت دیگه این نامجون هم با خیال راحت نشسته بود و داشت من و جیمینو له میکرد😐 یهوتهیونگ گفت:هیسسس میخواد با باباش حرف بزنه!بابا حالا مگه چی شده اصن اینا چرا انقد به این دختره احترام میزارن و مراقبشن!مخصوصا این تهیونگه دیگه داره اعصابمو خورد میکنه!مثلا بهترین رفیق منه بعد به قدری که هوای این دختره رو داره حواسش به من نیست-_- بعد دختره تلفنشو جواب داد و گفت:من با دوستمم الان میام!چیییی یعنی چی که با دوستشه! یعنی اون میخواد تهیونگو از من بدزده!عمرا اگه بهش چنین اجازه ای بدم!خواستم به تهیونگ گله و شکایت کنم کنم که دیدم تهیونگ نیشش تا آخر باز بود و زل زده بود به اون دختره -_- هیچی دیگه تهیونگم با اون نیش بازش گفت:من دوستتم؟دختره هم،قشنگ ضایش کرد!بعد تهیونگ اسمشو ازش پرسید اونوقت من این همه این دخترو دیدم بعد به عقلم نرسید اسمشو بپرسم-_- اونم گفت من که اسممو سر کلاس استاد سوکجین گفتم کیم ا.ت! با این زیاد ازش خوشم نمیاد ولی اسمش خیلی قشنگه ها.هیچی دیگه تهیونگم که همش داشت دختره بیچاره رو اذیت میکرد و روش کرم میریخت-_- بیخیال اونا شدم داشتم آروم اسمشو زیر لب میگفتم تا یادم بمونه :ا.ت ا.ت ا.ت.یهو جیمین گفت:ا.ت چی؟/بدبخت شدمممم این از کجا صدای منو شنید الکی گفتم:هیچی من که نگفتم ا.ت *-*/ماشین وایساد و هوسوک اومد در عقب باز کرد و گفت:عه جونگ کوک تو چرا عقب نشستی؟!/بعد به اون دختره نگاه کرد وگفت:کیم ا.ت اگه اشتباه نکنم تو دانش آموز جدید بودی!/تهیونگ هم گفت:آره من خودم آوردمش گفتم میرسونمش!/هوسوک:پس من کجا بشینم؟!-_-/تهیونگ:امم..چیزه...به اینش فکر نکردم من میخواستم اول اونو برسونم بعد بیام سراغ شما ولی همچی خیلی یهویی شد!منم بخاطر اینکه چند بار همش با من برخورد کرده بود و یه بارم زمین زده بود خواستم در عوض تلافی کنم و یکم اذیتش کنم گفتم:خب هوسوک تو بشین جلو ا.ت رو هم بزار رو پاهات!....
۲.۸k
۳۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.