》 تصور کنید 《
》 تصور کنید 《
^وقتی بعد یه هفته از خونه دوستت برمیگردی^
تهیونگ : چه عجب .
ا/ت : 😐.
_____
جونگ کوک : زود برو اشپزخونه برام شیر موز درست کن ، شیر موز هام تموم شده.
ا/ت : سَلامِت کو؟.
جونگ کوک : عه راست میگی یادم رفت بیارمش.
_____
جین : وایییی این اومد.
_____
نامجون : سلام عشقم ، خوش اومدی.
_____
جیمین : عه اومدی؟ حالا نوبت منه که برم.
_____
شوگا : خوش اومدی ، فقط می خوام بخوابم برای شام بیدارم کن.
ا/ت : چشم ، عمر دیگه ای ندارید؟.
شوگا : فعلا نه.
_____
جیهوپ : عه تو که اومدی! چه زود اومدی.
ا/ت : چقدر هم که خوشحال شدی.
جیهوپ : شدم ، معلوم نیست؟؟.
ا/ت : نه اصلاً در پوستت هم نمی گنجه.
^وقتی بعد یه هفته از خونه دوستت برمیگردی^
تهیونگ : چه عجب .
ا/ت : 😐.
_____
جونگ کوک : زود برو اشپزخونه برام شیر موز درست کن ، شیر موز هام تموم شده.
ا/ت : سَلامِت کو؟.
جونگ کوک : عه راست میگی یادم رفت بیارمش.
_____
جین : وایییی این اومد.
_____
نامجون : سلام عشقم ، خوش اومدی.
_____
جیمین : عه اومدی؟ حالا نوبت منه که برم.
_____
شوگا : خوش اومدی ، فقط می خوام بخوابم برای شام بیدارم کن.
ا/ت : چشم ، عمر دیگه ای ندارید؟.
شوگا : فعلا نه.
_____
جیهوپ : عه تو که اومدی! چه زود اومدی.
ا/ت : چقدر هم که خوشحال شدی.
جیهوپ : شدم ، معلوم نیست؟؟.
ا/ت : نه اصلاً در پوستت هم نمی گنجه.
۱.۳k
۱۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.