فیک ته(فیک تهیونگ) پارت آخر
اومدن بیرون از حموم
و شام خوردن و تمام
شب شد
و ته و ا.ت رفتن بخوابن و
یونتان هم سر جاش بود
یعنی تو جاش بود
اینجا اصماته دوس داری بخون دوس نداری هم که نخون
داشتم میرفتم که بخوابم
که یهو ته دستم رو کشید
و کولم کردو منو برد
بالا و پرتم کرد رو تخت که باعث شد دردم
بگیره
+آخ
ته اصن بهم توجه نکرد و اومد در گوشم گفت
-بهت میگم که من صاحبتم و هیچکس دیگه
نمیتونه بهت دست بزنه
فهمیدی؟
تا خواستم چیزی بگم
لباش رو محکم چسبوند به لبم که یه آخ ریزی گفتم و همین طور لبام رو میخورد تا اینکه
مزه ی خون رو حس کردم و لبام رو ول کرد
و رفت گردنم رو کبود کرد و من همین طور
داشتم ناله میکردم که سریع لباسام و لباساش رو درآورد و کرد توم و شروع به ضربه زدن کرد
من هم شروع به جیغ زدن کردم
که بعد از چند دیقه کشید بیرون
و بغلم کردو خوابیدیم
پایانن
و شام خوردن و تمام
شب شد
و ته و ا.ت رفتن بخوابن و
یونتان هم سر جاش بود
یعنی تو جاش بود
اینجا اصماته دوس داری بخون دوس نداری هم که نخون
داشتم میرفتم که بخوابم
که یهو ته دستم رو کشید
و کولم کردو منو برد
بالا و پرتم کرد رو تخت که باعث شد دردم
بگیره
+آخ
ته اصن بهم توجه نکرد و اومد در گوشم گفت
-بهت میگم که من صاحبتم و هیچکس دیگه
نمیتونه بهت دست بزنه
فهمیدی؟
تا خواستم چیزی بگم
لباش رو محکم چسبوند به لبم که یه آخ ریزی گفتم و همین طور لبام رو میخورد تا اینکه
مزه ی خون رو حس کردم و لبام رو ول کرد
و رفت گردنم رو کبود کرد و من همین طور
داشتم ناله میکردم که سریع لباسام و لباساش رو درآورد و کرد توم و شروع به ضربه زدن کرد
من هم شروع به جیغ زدن کردم
که بعد از چند دیقه کشید بیرون
و بغلم کردو خوابیدیم
پایانن
۲۷.۱k
۲۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.