سناریو درخواستی
#سناریو_درخواستی
وقتی مافیا هستی و فهمیدن ازت جدا شدن و تو دزدیدیشون و الان میخوای انتقام بگیری
ا.ت: جدا شدن از من بزرگ ترین اشتباه زندگیت بود حالا توانشو پس میدی
نامجون: ا.ت لطفاً.... من ترسیدم.. تو اگر میفهمیدی با یه مافیا توی رابطه ایی چی کار میکردی ؟؟«ترسیده»
ا.ت: چاقو به دست وارد میشود
جین: با... با اون میخوای چی کار کنی«ترسیده»
ا.ت: انتقام«بهش نزدیک میشی»
جین: ا.ت ا.ت صبر کن وایستاد ...... این کارو نکن لطفاً... هر کاری بگی میکنم
ا.ت: به به احوال آقای مین ؟؟
یونگی: تو؟؟
ا.ت: چیه انتظار نداشتی منو ببینی ؟؟؟
یونگی: چی از جونم میخوای؟؟
ا.ت: تاوان بلایی که سرم آوردی رو پس بدی
جیهوپ: کمکککککککککککککککک این جا کسییییییی نیستتتتت «داد»
ا.ت: من هستم..... و قصد کمک هم بهت ندارم
جیهوپ: ا.ت؟؟؟«تعجب»
ا.ت: خودمم... خیلی عوض شدی
جیهوپ: چی ازم میخوای
ا.ت: تلافی کنم.... همین «دارک»
جیمین: ولممممم کنیددددد........ کسی ابن جا نیستتتتت«داد»
ا.ت: ابن همه داد میزنی صدات میگیره ها .... تو مگه خواننده نیستی؟؟؟ صدا تو نیاز داری ها..... البته داشتی
جیمین: داشتم؟؟؟ ..... منظورت چیه؟؟؟«ترسیده»
ا.ت: خب تو دیگه خواننده نیستی .... چون دیگه نمیتونی بخونی
جیمین: چرا نتونم؟؟؟
ا.ت: «چاقو شو نشون میده» چون من نمیزارم
ا.ت: عهههههه ببین تهیونگ یونتان هم آوردم پیشت
تهیونگ: یونتانم ول کن.... حق نداری بهش دست بزنی
ا.ت: آااااا ولی خودش که دوست داره بهش دست بزنم...... از این به بعد هم پیش من میمونه ....... میدونم مامان و بابات و میتونن نگش دارن ولی خب پیش من بهتره
تهیونگ: چرا باید پیش تو بمونه وقتی من هستم؟؟؟
ا.ت: خب الان هستی ..... شاید تا چند ثانیه دیگه نباشی «اسلحشو در میاره»
جونگکوک: ولممممم کنید هیچ میدونید با کی طرفید؟؟؟؟
ا.ت: تو میدونی با کی طرفی ؟؟؟؟
جونگکوک:ا.ت؟؟؟؟؟؟؟
ا.ت: فرشته ی عذابتم
جونگکوک: منظورت چیه.؟؟
ا.ت: میفهمی
وقتی مافیا هستی و فهمیدن ازت جدا شدن و تو دزدیدیشون و الان میخوای انتقام بگیری
ا.ت: جدا شدن از من بزرگ ترین اشتباه زندگیت بود حالا توانشو پس میدی
نامجون: ا.ت لطفاً.... من ترسیدم.. تو اگر میفهمیدی با یه مافیا توی رابطه ایی چی کار میکردی ؟؟«ترسیده»
ا.ت: چاقو به دست وارد میشود
جین: با... با اون میخوای چی کار کنی«ترسیده»
ا.ت: انتقام«بهش نزدیک میشی»
جین: ا.ت ا.ت صبر کن وایستاد ...... این کارو نکن لطفاً... هر کاری بگی میکنم
ا.ت: به به احوال آقای مین ؟؟
یونگی: تو؟؟
ا.ت: چیه انتظار نداشتی منو ببینی ؟؟؟
یونگی: چی از جونم میخوای؟؟
ا.ت: تاوان بلایی که سرم آوردی رو پس بدی
جیهوپ: کمکککککککککککککککک این جا کسییییییی نیستتتتت «داد»
ا.ت: من هستم..... و قصد کمک هم بهت ندارم
جیهوپ: ا.ت؟؟؟«تعجب»
ا.ت: خودمم... خیلی عوض شدی
جیهوپ: چی ازم میخوای
ا.ت: تلافی کنم.... همین «دارک»
جیمین: ولممممم کنیددددد........ کسی ابن جا نیستتتتت«داد»
ا.ت: ابن همه داد میزنی صدات میگیره ها .... تو مگه خواننده نیستی؟؟؟ صدا تو نیاز داری ها..... البته داشتی
جیمین: داشتم؟؟؟ ..... منظورت چیه؟؟؟«ترسیده»
ا.ت: خب تو دیگه خواننده نیستی .... چون دیگه نمیتونی بخونی
جیمین: چرا نتونم؟؟؟
ا.ت: «چاقو شو نشون میده» چون من نمیزارم
ا.ت: عهههههه ببین تهیونگ یونتان هم آوردم پیشت
تهیونگ: یونتانم ول کن.... حق نداری بهش دست بزنی
ا.ت: آااااا ولی خودش که دوست داره بهش دست بزنم...... از این به بعد هم پیش من میمونه ....... میدونم مامان و بابات و میتونن نگش دارن ولی خب پیش من بهتره
تهیونگ: چرا باید پیش تو بمونه وقتی من هستم؟؟؟
ا.ت: خب الان هستی ..... شاید تا چند ثانیه دیگه نباشی «اسلحشو در میاره»
جونگکوک: ولممممم کنید هیچ میدونید با کی طرفید؟؟؟؟
ا.ت: تو میدونی با کی طرفی ؟؟؟؟
جونگکوک:ا.ت؟؟؟؟؟؟؟
ا.ت: فرشته ی عذابتم
جونگکوک: منظورت چیه.؟؟
ا.ت: میفهمی
۱۵.۶k
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.