خاطرات جهنمی پارت 2
خب امروز خیلی خوب نبود یک فهمیدم یکی از دوست های یوکی فوت کرده کهخیلی ناراحت شدم به یه دلایلی بعد یاسمین بغلم کرد{بچه ها من قبلا یه دوست داشتم صمیمی بودیم اسمش یاسمینه هم کلاسیم خیلی دوسش دارم و این خیلی خوشحالم کرد ...... کلا زنگ تفریح تونستم باهاش باشم کم کم دارم از دریم کا میترسم کلاغا دورش زیادن از همچی خبر داره 😂😂 میترسم دوروز دیگه سایز پاهامم بلد شه🤣امروز امتحان ریاضیم رو بد ندادم ولی خیلی هم خوب نبود من در حالت عادی میگم خوب دادم میرینم خدا دیگه به این یکی رحم کنه😂🤐🤐
ولی امروز یه چیزی فهمیدم حدا از شوخی و خاطره تو واقعا نمیدونی کی کجا کی میره کی میاد پس قدرشون رو بدونید که بعدا پشیمون نشید چون دردش خیلی بشتره چون من یه دختر احساسیم خیلی زود به احساساتم ضربه میزنن بعضی ها منو بخاطر اینکه زیباترم اذیت میکنن البته من ادم خود شیفته ای نیستم و معتقدم خیلی ها از من خوشگل ترن ولی بنظرم چهره ی جذابی دارم من چشمام سبزه تیرس که گاهی توی نور به رنگ طوسی تغییر پیدا میکنه وقتی گریه میکنم چشمام کاملا روشن میشن سبز روشن ....... امیدوارم هیچوقت کسی که دوست دارین رو از دست ندین .....
ولی امروز یه چیزی فهمیدم حدا از شوخی و خاطره تو واقعا نمیدونی کی کجا کی میره کی میاد پس قدرشون رو بدونید که بعدا پشیمون نشید چون دردش خیلی بشتره چون من یه دختر احساسیم خیلی زود به احساساتم ضربه میزنن بعضی ها منو بخاطر اینکه زیباترم اذیت میکنن البته من ادم خود شیفته ای نیستم و معتقدم خیلی ها از من خوشگل ترن ولی بنظرم چهره ی جذابی دارم من چشمام سبزه تیرس که گاهی توی نور به رنگ طوسی تغییر پیدا میکنه وقتی گریه میکنم چشمام کاملا روشن میشن سبز روشن ....... امیدوارم هیچوقت کسی که دوست دارین رو از دست ندین .....
۵.۸k
۲۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.