سه ارباب خشن پارت (۱۹)
یکی منو گرفت حالم خیلی بد شده بود و نمیتونستم نفس
بکشم انگار یکی داشت قفسه ی سینم رو فشار میداد
چشمام تار میدید و هیچ جایی رو نمیدیدم
یکی از چشمامو باز کردم که ببینم کیه
با دیدن همون شخص دوچشمام باز شد و بهش زل زده بودم
اون اون جیمین بود که منو گرفت اما اون اینجا چیکار میکرد
با این وضع بلا سام حتما تحریک میشه ویه کاری دست
خودش میدی
واقعا خیلی دلم براش تنگ شده بود
خیلی تقییر کرد صورتش لاقر تر شده و موهاشم صورتی کرده
واقعا کیوتشده بود ولی فکر کنم این چند سال که من نبودم
خیلی بهش سخت گذشته
( بابا چقدر حرف میزنی بزار پسرم هم به یه چیزی فکر کنه همش ور ور ور اهههه😒😡😠)
ویو جیمین
آخه اینجا چه جهنمیه تهیونگ مارو مجبور کرد بیایم اینجا اما
خودش رفته با زنش خوش گذرونی
( یه نکته تهیونگ زن دار شده)
داشتم الکل میخوردم که دلم درد گرفت کرفتم دست شویی و دستو صورتم رو شستم
داشتم اتاقارو دید میزدمکه از یه اتاقی خانمی اومد بیرون
هیکلش ورزشی برو معلوم بود مثل کوکی عزله داره و همون مدل مویی که من ازش خوشم میومد رو زده بود
واقعا جذب هیکلش شده بودم
که دیدم از پله ها افتاد رفتم و از کمرش بقلش کردم اون اون
ا/ت بود این چطور ممکنه یعنی اون زندست اما چطور باورم نمیشه
یعنی ا/ت الان تو بغل منه از خوشحالی داشتم بال در میوردم
دلم خیلی واسش تنگ شده بود
دلم میخاست لباشو ببوسم بدون اینکه خودم بخام سرمو اوردم جلو و لبامو گزاشتم رو لباش که منو پس زد
ا/ت:.......
بکشم انگار یکی داشت قفسه ی سینم رو فشار میداد
چشمام تار میدید و هیچ جایی رو نمیدیدم
یکی از چشمامو باز کردم که ببینم کیه
با دیدن همون شخص دوچشمام باز شد و بهش زل زده بودم
اون اون جیمین بود که منو گرفت اما اون اینجا چیکار میکرد
با این وضع بلا سام حتما تحریک میشه ویه کاری دست
خودش میدی
واقعا خیلی دلم براش تنگ شده بود
خیلی تقییر کرد صورتش لاقر تر شده و موهاشم صورتی کرده
واقعا کیوتشده بود ولی فکر کنم این چند سال که من نبودم
خیلی بهش سخت گذشته
( بابا چقدر حرف میزنی بزار پسرم هم به یه چیزی فکر کنه همش ور ور ور اهههه😒😡😠)
ویو جیمین
آخه اینجا چه جهنمیه تهیونگ مارو مجبور کرد بیایم اینجا اما
خودش رفته با زنش خوش گذرونی
( یه نکته تهیونگ زن دار شده)
داشتم الکل میخوردم که دلم درد گرفت کرفتم دست شویی و دستو صورتم رو شستم
داشتم اتاقارو دید میزدمکه از یه اتاقی خانمی اومد بیرون
هیکلش ورزشی برو معلوم بود مثل کوکی عزله داره و همون مدل مویی که من ازش خوشم میومد رو زده بود
واقعا جذب هیکلش شده بودم
که دیدم از پله ها افتاد رفتم و از کمرش بقلش کردم اون اون
ا/ت بود این چطور ممکنه یعنی اون زندست اما چطور باورم نمیشه
یعنی ا/ت الان تو بغل منه از خوشحالی داشتم بال در میوردم
دلم خیلی واسش تنگ شده بود
دلم میخاست لباشو ببوسم بدون اینکه خودم بخام سرمو اوردم جلو و لبامو گزاشتم رو لباش که منو پس زد
ا/ت:.......
۱۹.۳k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.