جاسوس پارت ۸
___________
ویو شوگا
صبح ساعت ۶ بیدار شدم و کارهای لازمه رو انجام دادم و رفتم پایین دختره هم بیدار بود
*پرش زمانی به بعد صبحونه*
صبحونه که تموم شد رفتم تو اتاق کارم بعضی از کار هام مونده بود اون ها رو انجام دادم که دیدم جیهوپزنگ میزنه
شوگا: الو
جیهوپ: سلام بر شوگای عزیزم چطوری؟
شوگا: حرفت رو بزن
جیهوپ: شوگاااا اینقدر سرد نباش دیگه حالا میخواستم بگم امروز محموله ها میرسه و تو هم باید بیایی ساعت ۴ اونجا باید باشی آدرس رو برات میفرستم
شوگا: باشه کار دیگه ای نیست؟
جیهوپ: نوچ بای بای
شوگا: خداحافظ
بعد از تماس به ساعت نگاه کردم ساعت ۱۲ بود بلند شدم رفتم تو اتاقم که دیدم ا/ت وایساده و در اون اتاق رو باز کرده
معلوم بود بدجوری ترسیده بود ولی باز اجوما یادش رفت باید به یکی دیگه هم بسپارم قوانین رو بگه وقتی برگشتم خودم یه سری قوانین مهم رو بهش میگم که صدای پیام گوشیم بلند شد جیهوپ آدرس رو فرستاد هوففف خیلی دوره لباسم رو در آوردم و رفتم حموم یه دوش ۲۰ مینی گرفتم و اومدم بیرون بدن و موهام رو خشک کردم و لباس مخصوصم رو پوشیدم ساعت ۲:۳۰ بود الان حرکت کنم ۳:۳۰ میرسم رفتم پایین و سوار ماشین شدم و راه افتادم
*پرش زمانی*
دیدم جیهوپ هم اومده
شوگا: زود اومدی
جیهوپ: توهم زود اومدی بیخیال چند دقیقه ی دیگه میرسن
*پرش زمانی*
شوگا: خوب طبق معامله ۲میلیون میدیم ۱۰۰ تا اسلحه میگیریم
...... : بله
*قرار داد و این چیز ها رو امضا کردن و رفتن خونه*
وقتی رفتم خونه ساعت ۸ بود هوفف غذا آماده بود نشستم و خوردم ولی دستپخت فرق میکرد
شوگا: اجوما
اجوما: بله ارباب
شوگا: کی این غذا رو درست کرده
اجوما: ا/ت
شوگا: از این به بعد اون غذاهارو درست میکنه
اجوما: چشم
وقتی شام رو خوردم چون خسته بودم رفتم اتاقم و خوابیدم
ویو شوگا
صبح ساعت ۶ بیدار شدم و کارهای لازمه رو انجام دادم و رفتم پایین دختره هم بیدار بود
*پرش زمانی به بعد صبحونه*
صبحونه که تموم شد رفتم تو اتاق کارم بعضی از کار هام مونده بود اون ها رو انجام دادم که دیدم جیهوپزنگ میزنه
شوگا: الو
جیهوپ: سلام بر شوگای عزیزم چطوری؟
شوگا: حرفت رو بزن
جیهوپ: شوگاااا اینقدر سرد نباش دیگه حالا میخواستم بگم امروز محموله ها میرسه و تو هم باید بیایی ساعت ۴ اونجا باید باشی آدرس رو برات میفرستم
شوگا: باشه کار دیگه ای نیست؟
جیهوپ: نوچ بای بای
شوگا: خداحافظ
بعد از تماس به ساعت نگاه کردم ساعت ۱۲ بود بلند شدم رفتم تو اتاقم که دیدم ا/ت وایساده و در اون اتاق رو باز کرده
معلوم بود بدجوری ترسیده بود ولی باز اجوما یادش رفت باید به یکی دیگه هم بسپارم قوانین رو بگه وقتی برگشتم خودم یه سری قوانین مهم رو بهش میگم که صدای پیام گوشیم بلند شد جیهوپ آدرس رو فرستاد هوففف خیلی دوره لباسم رو در آوردم و رفتم حموم یه دوش ۲۰ مینی گرفتم و اومدم بیرون بدن و موهام رو خشک کردم و لباس مخصوصم رو پوشیدم ساعت ۲:۳۰ بود الان حرکت کنم ۳:۳۰ میرسم رفتم پایین و سوار ماشین شدم و راه افتادم
*پرش زمانی*
دیدم جیهوپ هم اومده
شوگا: زود اومدی
جیهوپ: توهم زود اومدی بیخیال چند دقیقه ی دیگه میرسن
*پرش زمانی*
شوگا: خوب طبق معامله ۲میلیون میدیم ۱۰۰ تا اسلحه میگیریم
...... : بله
*قرار داد و این چیز ها رو امضا کردن و رفتن خونه*
وقتی رفتم خونه ساعت ۸ بود هوفف غذا آماده بود نشستم و خوردم ولی دستپخت فرق میکرد
شوگا: اجوما
اجوما: بله ارباب
شوگا: کی این غذا رو درست کرده
اجوما: ا/ت
شوگا: از این به بعد اون غذاهارو درست میکنه
اجوما: چشم
وقتی شام رو خوردم چون خسته بودم رفتم اتاقم و خوابیدم
۱۰.۵k
۲۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.