PART ⁸
جیمین؛گمشو سگتُ بزار اتاقتُ بیا(سردی)
ات با ترس رفت تانی رو تواتاقش گذاشت و رفت پیش جیمین
جیمین دست ات رو محکم کشید و برد سمت یه اتاق روی در اتاق به انگلیسی نوشته بودred اتو برد انداخت تو اتاق و
گفت:خب باچی شروع کنیم جئون ات
ات؛.....
جیمین:نمیگی اوکی خودم میگم اوممم این خوبه(یه شلاغ نازک اما محکم)
شروع کرد زدن ات و
جیمین؛بشمار
ات:یک
ات؛دوهق....س..سه
ات؛چها..ر
ات؛بیست هق بس کن
جیمین:بت هشدار دادم ولی گوش ندادی
ات؛پن.جاه............هفتاد
وَات بیهوش شد
جیمین؛اجوماااا
اجوما؛بله
جیمین: اتو ببر اتاقش زخماشو پانسمان کن
اجوما؛چشم
اجوما ات و برد اتاقشُ زخماشو پانسمان کرد وقتی اجوما رفت تانی رفت رو اتو خوابید
پرش زمانی به ۳ساعت بعد
ات باحس خیسی صورتش بیدارشد ودید...
****
ادامشو فردا بعد ازظهر میزارم
شرط
کامنت=۵
لایک=۵
ات با ترس رفت تانی رو تواتاقش گذاشت و رفت پیش جیمین
جیمین دست ات رو محکم کشید و برد سمت یه اتاق روی در اتاق به انگلیسی نوشته بودred اتو برد انداخت تو اتاق و
گفت:خب باچی شروع کنیم جئون ات
ات؛.....
جیمین:نمیگی اوکی خودم میگم اوممم این خوبه(یه شلاغ نازک اما محکم)
شروع کرد زدن ات و
جیمین؛بشمار
ات:یک
ات؛دوهق....س..سه
ات؛چها..ر
ات؛بیست هق بس کن
جیمین:بت هشدار دادم ولی گوش ندادی
ات؛پن.جاه............هفتاد
وَات بیهوش شد
جیمین؛اجوماااا
اجوما؛بله
جیمین: اتو ببر اتاقش زخماشو پانسمان کن
اجوما؛چشم
اجوما ات و برد اتاقشُ زخماشو پانسمان کرد وقتی اجوما رفت تانی رفت رو اتو خوابید
پرش زمانی به ۳ساعت بعد
ات باحس خیسی صورتش بیدارشد ودید...
****
ادامشو فردا بعد ازظهر میزارم
شرط
کامنت=۵
لایک=۵
۱۱.۷k
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.