ادامه پارت ۸ عشق دردناک فلش بک
تام:درموردش نمیخوام حرف بزنم
مچ دستشو گرفتم و روبه خودم گرفتمش
+بگو...لطفا
تام:مامانم
+خوب
تام:مامان بابام ازهم جدا شدن
+متاسفم
تام:بدترش میخواد با مردی که یه پسر داره ازدواج کنه
+واییی چرا پس اینطوری
تام:نمیخوام ببینمش
+تام میدونم خیلی ناراحتی ولی
تام:من دیگه گفتم نمیخوام تو اون خونه بمونم امروزم پسرشو دیدم تو مدرسمون
+مدرسش با ماعه؟
تام:آرع
+همون تازه وارد که تو کلاس دیگست ؟
تام:آرع
+اسمش چیه
بهم ترسناک نگاه کرد که از حرفم پشیمون شدم
تام:چرا میخوای بدونی؟
+ها نه همینطوری گقتم
تام:میای بغلم؟
+ها؟
تام:ها نه هیچی
+نه بگو
تام:میخواستم بگم بغلم کنی
+بیا
بغلش کردم اونم مقابلم بقل کرد
جیمین:یانگ تام
+کی بود
تام: آه خودشه
برگشتم پشت این همون بردار ناتنی تامه
تام:چی میخوای
جیمین:اومدم بگم...خیلی دیر کردی مامانمون منتظرمونه
تام:اون مامان تو نیستش فهمیدی
جیمین:میدونم از دستش ناراحتی ولی میتونیم کنار بیایم
تام:من با تو کنار نمیام
جیمین برگشت طرف من
جیمین:شما؟
تا خواستم حرف بزنم تام دستمو گرفت
تام:دوست دخترمه
وات الان گوشام درست شنیدن
جیمین:زود دست به کار شدی ولی باید بریم خونه
تام:من دیکه تو اون خونه نمیام
جیمین:نیا....ولی اینو من نگفتم مامانت خواست بیام دنبالت
تام:من نم
+تام...لطفا...برو
تام:من
+قول میدم هرروز بهت سر بزنم
تام:آه...باش
بغلم کرد
جیمین:عشق بازی بسته میای یا نه
تام:آقای مزاحم تو برو من بچه نیستم سوجینو میزارم خونه میام
جیمین:پس اسم لیدی سوجین هستن آرع؟
تام:منظورت چیه؟میری یا بزنمت
جیمین:مواظب حرف زدنت باش وگرنه بد تموم میشه
تام:بز
+بیا بریم تام
دستشو گرفتم و رفتیم وقتی ازش دور شدیم
+تام
تام:بل
+تو اونو واقعی گفتی
تام:چیو
+که دوست دخترتم؟
تام:من گفتم؟یادم نمیاد
+یاااا لوس بازی درنیار دیگه بگو
کم مونده بود برسیم به خونه که منو به دیوار چسبوند
تام:اکه بگم آرع چی؟
+ها؟
لباشو به گوشم چسبوند
تام:اکه بگم آرع چی؟
+تا..تام یعنی
تام:آره دوست دارم
+مطمئنی؟
تام:اکه
+نه منم دوست دارم
تام:عاشقتم سوجینا
بغلم کردو تو هوا چرخوند
+تام تتااامم بزارم زمین
تام:عام معذرت میخوام
+باش پس من برم...دیگ
تام:باش
میخواست لپم رو ببوسه حواسش نبود و لباش به لبام خورد
هول هولکی لپشو بوس کردم و رفتم داخل
+مامان من اومدم
م/س:خوش اومدی
مچ دستشو گرفتم و روبه خودم گرفتمش
+بگو...لطفا
تام:مامانم
+خوب
تام:مامان بابام ازهم جدا شدن
+متاسفم
تام:بدترش میخواد با مردی که یه پسر داره ازدواج کنه
+واییی چرا پس اینطوری
تام:نمیخوام ببینمش
+تام میدونم خیلی ناراحتی ولی
تام:من دیگه گفتم نمیخوام تو اون خونه بمونم امروزم پسرشو دیدم تو مدرسمون
+مدرسش با ماعه؟
تام:آرع
+همون تازه وارد که تو کلاس دیگست ؟
تام:آرع
+اسمش چیه
بهم ترسناک نگاه کرد که از حرفم پشیمون شدم
تام:چرا میخوای بدونی؟
+ها نه همینطوری گقتم
تام:میای بغلم؟
+ها؟
تام:ها نه هیچی
+نه بگو
تام:میخواستم بگم بغلم کنی
+بیا
بغلش کردم اونم مقابلم بقل کرد
جیمین:یانگ تام
+کی بود
تام: آه خودشه
برگشتم پشت این همون بردار ناتنی تامه
تام:چی میخوای
جیمین:اومدم بگم...خیلی دیر کردی مامانمون منتظرمونه
تام:اون مامان تو نیستش فهمیدی
جیمین:میدونم از دستش ناراحتی ولی میتونیم کنار بیایم
تام:من با تو کنار نمیام
جیمین برگشت طرف من
جیمین:شما؟
تا خواستم حرف بزنم تام دستمو گرفت
تام:دوست دخترمه
وات الان گوشام درست شنیدن
جیمین:زود دست به کار شدی ولی باید بریم خونه
تام:من دیکه تو اون خونه نمیام
جیمین:نیا....ولی اینو من نگفتم مامانت خواست بیام دنبالت
تام:من نم
+تام...لطفا...برو
تام:من
+قول میدم هرروز بهت سر بزنم
تام:آه...باش
بغلم کرد
جیمین:عشق بازی بسته میای یا نه
تام:آقای مزاحم تو برو من بچه نیستم سوجینو میزارم خونه میام
جیمین:پس اسم لیدی سوجین هستن آرع؟
تام:منظورت چیه؟میری یا بزنمت
جیمین:مواظب حرف زدنت باش وگرنه بد تموم میشه
تام:بز
+بیا بریم تام
دستشو گرفتم و رفتیم وقتی ازش دور شدیم
+تام
تام:بل
+تو اونو واقعی گفتی
تام:چیو
+که دوست دخترتم؟
تام:من گفتم؟یادم نمیاد
+یاااا لوس بازی درنیار دیگه بگو
کم مونده بود برسیم به خونه که منو به دیوار چسبوند
تام:اکه بگم آرع چی؟
+ها؟
لباشو به گوشم چسبوند
تام:اکه بگم آرع چی؟
+تا..تام یعنی
تام:آره دوست دارم
+مطمئنی؟
تام:اکه
+نه منم دوست دارم
تام:عاشقتم سوجینا
بغلم کردو تو هوا چرخوند
+تام تتااامم بزارم زمین
تام:عام معذرت میخوام
+باش پس من برم...دیگ
تام:باش
میخواست لپم رو ببوسه حواسش نبود و لباش به لبام خورد
هول هولکی لپشو بوس کردم و رفتم داخل
+مامان من اومدم
م/س:خوش اومدی
۵.۰k
۱۴ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.