فیک سایه سیاه پارت 11
جیهوپ ویو :
رفتم تو اتاق خدمتکارا که دیدم میونگ روی تخت دراز کشیده و سرش زخمی شده و از سرش خون میومد رفتم کنارش زخمشو ضد عفونی کردم و بستمش بعد یه امپول ارامبخش بهش زدم تا استراحت کنه کارم تموم شد رفتم بیرون تا برم پیش دایانا که جیمین گفت: منم باهات میام هیونگ
جیهوپ : باشه
جیمین و جیهوپ رفتن بالا تو اتاق دایانا ولی اون هنوز خواب بود جیهوپ کنار دایانت روی تخت نشست و جیمین بالای سرش وایستاد
جیهوپ با دستش اروم تکونش داد تا بیدار بشه بعد از چند دقیقه چشماش رو باز کرد اما تکون نخورد تو همون حالت بود ( روی شکم دراز کشیده )
جیهوپ : سلام حالت چطوره ؟
دایانا : سلام خوبم
جیمین : درد داری ؟
دایانا : نه
جیهوپ : خیله خب میخوام زخمتو معاینه کنم
دایانا : باشه
جیهوپ اروم لباسشو بالا زد تا بتونه زخم روی کمرش رو معاینه کنه
دوباره چشماشو بست چون نگاه های جیمین رو روی خودش حس میکرد ترجیح میداد باهاش کمتر چشم تو چشم بشه
جیهوپ باند رو از روی زخمش برداشت و با الکل ضد عفونی کرد بعد دوباره بستش و لباسشو اورد پایین
چشماشو باز کرد
دایانا : ممنون
جیهوپ : خواهش میکنم
جیهوپ : خوب استراحت کن 4 روزه دیگه زخمت خوب میشه
دایانا : باشه
جیهوپ : خیله خب من دیگه میرم فردا میبینمت
دایانا : خدافظ
جیمین : خدافظ هیونگ
جیهوپ خداحافظی کرد و رفت جیمین که همونطور وایستاده بود اومد و روی تخت کنارش نشست
دایانا : میشه کمکم کنید برگردم به بغل
جیمین : اره حتما
اروم دستشو گرفت و کمکش کرد و به بغل برگردوندش
دایانا : ممنون
جیمین خواهش میکنم
❤️😍😍😍
رفتم تو اتاق خدمتکارا که دیدم میونگ روی تخت دراز کشیده و سرش زخمی شده و از سرش خون میومد رفتم کنارش زخمشو ضد عفونی کردم و بستمش بعد یه امپول ارامبخش بهش زدم تا استراحت کنه کارم تموم شد رفتم بیرون تا برم پیش دایانا که جیمین گفت: منم باهات میام هیونگ
جیهوپ : باشه
جیمین و جیهوپ رفتن بالا تو اتاق دایانا ولی اون هنوز خواب بود جیهوپ کنار دایانت روی تخت نشست و جیمین بالای سرش وایستاد
جیهوپ با دستش اروم تکونش داد تا بیدار بشه بعد از چند دقیقه چشماش رو باز کرد اما تکون نخورد تو همون حالت بود ( روی شکم دراز کشیده )
جیهوپ : سلام حالت چطوره ؟
دایانا : سلام خوبم
جیمین : درد داری ؟
دایانا : نه
جیهوپ : خیله خب میخوام زخمتو معاینه کنم
دایانا : باشه
جیهوپ اروم لباسشو بالا زد تا بتونه زخم روی کمرش رو معاینه کنه
دوباره چشماشو بست چون نگاه های جیمین رو روی خودش حس میکرد ترجیح میداد باهاش کمتر چشم تو چشم بشه
جیهوپ باند رو از روی زخمش برداشت و با الکل ضد عفونی کرد بعد دوباره بستش و لباسشو اورد پایین
چشماشو باز کرد
دایانا : ممنون
جیهوپ : خواهش میکنم
جیهوپ : خوب استراحت کن 4 روزه دیگه زخمت خوب میشه
دایانا : باشه
جیهوپ : خیله خب من دیگه میرم فردا میبینمت
دایانا : خدافظ
جیمین : خدافظ هیونگ
جیهوپ خداحافظی کرد و رفت جیمین که همونطور وایستاده بود اومد و روی تخت کنارش نشست
دایانا : میشه کمکم کنید برگردم به بغل
جیمین : اره حتما
اروم دستشو گرفت و کمکش کرد و به بغل برگردوندش
دایانا : ممنون
جیمین خواهش میکنم
❤️😍😍😍
۶۶.۷k
۰۴ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.