خون آشام من🖤🍷

خون آشام من🖤🍷
پارت ۲۶


ات:میشه جاتو با من عوض بکنی؟
بورا:ات ببخشید نمیتونم
ات:بورا خواهش میکنم
بورا:باشه ات


تهیونگ ویو
بورا اومد داخل منم روی تخت دراز کشیده بودم
و با گوشی بودم بهش گفتم
تهیونگ :چیه نقشت نگرف
بورا:یاااااااااااا الان اصلا حوصله تو رو ندارم
تهیونگ:حتی یونگی
بورا چشاش گرد شده بود
بورا: تو..... تو از کجا میدونی کی بهت گف کِی بهت گف چی بهت گف برا چی بهت گف(همرو یه نفس داره پشت سر هم میگه😅)
تهیونگ:بورا نفس بکش
بورا:آخ خوب شد گفتی یادم رفت خب نپیچون خودش بهت گف
تهیونگ:هوا امروز چه خوبه نه؟
بورا:تهیونگگگگگ
تهیونگ:آره خودش گف (تهیونگ تو مثلا بزرگتریا😒)
بورا:بهش بگو دعا کنه که دیگه منو نبینه
تهیونگ:(بچه داره از خنده میترکه ولی بروز نمیده😂😂)
بورا :داداش گلم
تهیونگ:ها
بورا:داداش عزیزم
تهیونگ:چی میخوای؟
بورا:تنها داداشم
تهیونگ:بلهههههه
بورا:تو ات رو.....
تهیونگ:نه دوسش ندارم
بورا:چرااااا ات که خیلی خوشگله
تهیونگ:خب تایپ من نیس
بورا:نچ نچ نچ نچ ات بدبخت عشق یه طرفه داره(😂)
تهیونگ:(بچه نمیدونه چی بگه😂)
بورا:باور کردی
تهیونگ:نههه
بورا:خوشحال شدی؟
تهیونگ:نههههه بورا خواهش میکنم ولم کن
بورا:ولت کردیم که این شدی😂
تهیونگ:وایییی ات از تو خیلی بهتره نه حرف میزنه نه رومخ که هست
بورا:عههه تو که که گفتی تایپت نیس
تهیونگ:واییییی بورا خواهش میکنم بس کن
بورا:بش
ات ویو
بورا چرا اینقد راحت قبول کرد؟.........