(عشق مافیایی)P.3
ا/ت*ویو
کم کم داره شب میشه همه دارن آماده میشن
(اسلاید اول لباس ا/ت و دوم تهیونگ)
تهیونگ که آماده بود یواشکی مثل همیشه اومد تو اتاقم
وقتی من و دید گفت
ته:اووووو دوست دختر مارو ببین عجب تیپی زده
ا/ت:توهم خیلی خوشتیپ شدی
ته:طاقت نیاوردم برای همین اومدم تا زودتر ببینمت،اما میترسم یبار بدزدنت
ا/ت:نترس من و کسی نمیتونه از تو بدزده
(۲ساعت بعد)
ته*ویو
مهمونا اومدن رفتیم پیشوازشون با همه دست دادیم وقتی اون پسره جانکوک اومد با ا/ت دست بده نگاه های بدی بهش میکرد خیلی عصبی بودم وقتی رفت توی اشپز خونه تا آب بخوره منم دنبالش رفتم ندیمه عمارتمون
تو اشپز خونه بود بهش گفتم برو بیرون.
رفت بیرون،گفت
کوک:خبریه؟
ته:آره خبریه،اگر جرعت داری یبار دیگه به اون دختر اونشکلی نگاه کن
کوک:تهیونگ بودی
ته:ببینم تو اغل نداری
کوک:حتما از این عشق های مخفی موقتی توی خانواده هست که تموم میشه
نویسنده*ویو
وقتی جانکوک اون رو گفت تهیونگ با مشت محکم زدش
کوک:تو.......
کم کم داره شب میشه همه دارن آماده میشن
(اسلاید اول لباس ا/ت و دوم تهیونگ)
تهیونگ که آماده بود یواشکی مثل همیشه اومد تو اتاقم
وقتی من و دید گفت
ته:اووووو دوست دختر مارو ببین عجب تیپی زده
ا/ت:توهم خیلی خوشتیپ شدی
ته:طاقت نیاوردم برای همین اومدم تا زودتر ببینمت،اما میترسم یبار بدزدنت
ا/ت:نترس من و کسی نمیتونه از تو بدزده
(۲ساعت بعد)
ته*ویو
مهمونا اومدن رفتیم پیشوازشون با همه دست دادیم وقتی اون پسره جانکوک اومد با ا/ت دست بده نگاه های بدی بهش میکرد خیلی عصبی بودم وقتی رفت توی اشپز خونه تا آب بخوره منم دنبالش رفتم ندیمه عمارتمون
تو اشپز خونه بود بهش گفتم برو بیرون.
رفت بیرون،گفت
کوک:خبریه؟
ته:آره خبریه،اگر جرعت داری یبار دیگه به اون دختر اونشکلی نگاه کن
کوک:تهیونگ بودی
ته:ببینم تو اغل نداری
کوک:حتما از این عشق های مخفی موقتی توی خانواده هست که تموم میشه
نویسنده*ویو
وقتی جانکوک اون رو گفت تهیونگ با مشت محکم زدش
کوک:تو.......
۲.۶k
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.