تکپارتی
#تکپارتی
«درخواستی»
«وقتی حالت روی استیج بد میشه»
ا.ت:
امروز اجرا داریم اجرا ی مهمی هم هست و از شانس عالیم حالم بده
سرم تیر میکشه دلمم بد جور درد میکنه
میدونم اگر به پسرا بگم میگن مهم نیست و نیازی نیست بیای اجرا و استراحت کن
ولی خب من بچه نیستم و میدونم این اجرا چه قدر برای گروه مهمه
تصمیم گرفتم چیزی بهشون نگم
...............................................
داشتیم اجرا میکردیم که سبک بد جور تیر کشید
نمیخواستم تابلو کنم و نشون بدم
....................................................
تا آخر اجرا به زور دوام آوردم
تا اجرا تموم شد و از روی استیج اومدیم پایین
.
.
.
.
.
.
نامجون:
از قیافه ی ا.ن معلوم بود حالش خوب نیست
به محض این که از استیج اومدیم پایین دوید سمت سرویس
نگرانش شدم رفتم در سرویس
نامجون: ا.ت؟؟؟ خوبی؟؟؟
ا.ت:.....
جیمین:« در رو باز میکنه و میبینه داری خو.ن بالا میاری »
جیمین: دکتر رو خبر کنید «ترسیده»
ادمین:
جیمین میاد پشتت و ماساژ میده و به صورتت آب میزنه و کمکت میکنه بیای رو روی مبل بشینی
تهیونگ: ا.ت؟؟ خوبی؟؟
جونگکوک: چی شدی یه دفعه
یونگی: نگه که دوباره به خودت بی خوابی داری
جین: چرا مراقب خودت نیستی ؟؟
نامجون: از اول اجرا معلوم بود حالت خوب نیست
جیهوپ: چرا از همون اول بهمون نگفتی حالت خوب نیست
جیمین: جیهوپ راست میگه میتونستیم کمکت کنیم
ا.ت: .........
دکتر: سلام
اعضا:سلام
ا.ت: سلام
«دکتر ا.ت رو ویزیت میکنه و میگه: که بخواطر بیماریش هست و «میگرن» و تغذیه و خواب کافی و درستی هم ندارن»
نامجون: واقعا که این طوری از خودت مراقبت میکنی؟؟
جین: ما اگر توی خونه تنهات میزاریم بهت اعتماد داریم فکر میکنیم درست غذا می خوری
یونگی: تو امانتی دست ما اگر بلایی سرت بیاد چیکار کنیم؟؟
جیهوپ: رایت میگه جواب مامان و باباتو چی بدیم؟؟؟
ا.ت: من ......... خب داشتم روی آلبوم جدیدم کار میکردم
جیمین: خیلی خب دیگه بسه سرزنش ها و دعوا کردناتون رو بزارید برای بعد
تهیونگ: الان بهتره بریم خونه
جونگکوک: موافقم هر چه زود تر باید بریم خونه
«درخواستی»
«وقتی حالت روی استیج بد میشه»
ا.ت:
امروز اجرا داریم اجرا ی مهمی هم هست و از شانس عالیم حالم بده
سرم تیر میکشه دلمم بد جور درد میکنه
میدونم اگر به پسرا بگم میگن مهم نیست و نیازی نیست بیای اجرا و استراحت کن
ولی خب من بچه نیستم و میدونم این اجرا چه قدر برای گروه مهمه
تصمیم گرفتم چیزی بهشون نگم
...............................................
داشتیم اجرا میکردیم که سبک بد جور تیر کشید
نمیخواستم تابلو کنم و نشون بدم
....................................................
تا آخر اجرا به زور دوام آوردم
تا اجرا تموم شد و از روی استیج اومدیم پایین
.
.
.
.
.
.
نامجون:
از قیافه ی ا.ن معلوم بود حالش خوب نیست
به محض این که از استیج اومدیم پایین دوید سمت سرویس
نگرانش شدم رفتم در سرویس
نامجون: ا.ت؟؟؟ خوبی؟؟؟
ا.ت:.....
جیمین:« در رو باز میکنه و میبینه داری خو.ن بالا میاری »
جیمین: دکتر رو خبر کنید «ترسیده»
ادمین:
جیمین میاد پشتت و ماساژ میده و به صورتت آب میزنه و کمکت میکنه بیای رو روی مبل بشینی
تهیونگ: ا.ت؟؟ خوبی؟؟
جونگکوک: چی شدی یه دفعه
یونگی: نگه که دوباره به خودت بی خوابی داری
جین: چرا مراقب خودت نیستی ؟؟
نامجون: از اول اجرا معلوم بود حالت خوب نیست
جیهوپ: چرا از همون اول بهمون نگفتی حالت خوب نیست
جیمین: جیهوپ راست میگه میتونستیم کمکت کنیم
ا.ت: .........
دکتر: سلام
اعضا:سلام
ا.ت: سلام
«دکتر ا.ت رو ویزیت میکنه و میگه: که بخواطر بیماریش هست و «میگرن» و تغذیه و خواب کافی و درستی هم ندارن»
نامجون: واقعا که این طوری از خودت مراقبت میکنی؟؟
جین: ما اگر توی خونه تنهات میزاریم بهت اعتماد داریم فکر میکنیم درست غذا می خوری
یونگی: تو امانتی دست ما اگر بلایی سرت بیاد چیکار کنیم؟؟
جیهوپ: رایت میگه جواب مامان و باباتو چی بدیم؟؟؟
ا.ت: من ......... خب داشتم روی آلبوم جدیدم کار میکردم
جیمین: خیلی خب دیگه بسه سرزنش ها و دعوا کردناتون رو بزارید برای بعد
تهیونگ: الان بهتره بریم خونه
جونگکوک: موافقم هر چه زود تر باید بریم خونه
۱۶.۱k
۱۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.