اشتباه محض پارت ۱۱
اشتباه محض پارت ۱۱
ویو کوک
الان یک هفتس که ات نمیاد مدرسه چرا نمیاد؟ اتقاقی براش اوفتاده یعنی؟ تهیونگم غایبه نکنه این دوتا باهم رفتن دزدی همچین حقی نداره اصلا به من چه رابطه ما تموم شده یک دفعه یکی داد زد گفت کوک
ی نکته: کوک توی کلاس بود
استاد: جونگکوک (داد
کوک: بله استاد
استاد: حواست کجاست
کوک: ببخشید
استاد: حواستو جمع کن
کوک: چشم
☆استاد ادامه درسو داد که زنگ خونه خورد☆
ویو لایلا
کوک چند روزی کوک توی خودشه و ات و تهیونگ نمیان مدرسه الان ی هفتس ازشون خبری نیس امروز تقمیم گرفتم با کوک حرف بزنم
*لایلا رفت دنبال کوک*
لایلا: کوک
کوک: هوم
لایلا: چرا همش توی خودتی؟
کوک: چیزی نیس
لایلا: یعنی چی که چیزی نیس
کوک: حوصله ندارم فعلا بای
لایلا: صبر کن
کوک: لایلا حوصله ندارم
لایلا: هرچی باشه نو باید با من درمیون بزاری من ذوست دخترتم(عصبی
کوک: لایلا بس نمیکنی(عصبی
لایلا: نه(داد
کوک: سر من داد نزن(داد
لایلا: میزنم(داد
کوک: میخوای بدونی چرا انقدر تو خودمم ها؟(عربده
کوک: چون نگران اتم
لایلا: چی؟
کوک: حالا فهمیدی
لایلا: اگه نمیخواستی باهام تو رابطه باشی این مسخره بازیا چی بود بهم میگفتی بیا جدا شیم نه اینکه بیایی بگی نگران دوست دختر قبلیتی (بغض و داد
کوک: من نگفتم جداشیم گفتم نگرانشم (خونسرد
لایلا: این حرف معنیش یعنی دیگه دوسم نداری الان میرم ببخشید مزاحمت شدم (لایلا داشت میرفت)
کوک: وایسا لایلا
لایلا (وایساد)
کوک: ببخشید
لایلا: باشه میبخشمت ولی میخوام ی کاری کنم
کوک چیکار؟
لایلا: کاری که تو با ات کردی رو منم میخوام الان کنم بیا جدا شیم
کوک: اولن این یه دعوا کوچیک بود دومن تو الان داشتی بخاطره ات با من دعوا میکردی
لایلا: میدونی چرا چون دارم تازه میفهمم که ات چی میکشید
کوک: باشه فقط برو گمشو
(لایلا ی چک زد به کوک گف درست حرف بزن و بعد رفت)
ویو کوک
از دست لایلا خیلی عصبانی شده بودم همین جوری توی خیابونا میچرخیدم ساعت ۷شده بود تصمیم گرفتم برم بار
(رسید بار)
کوک ی ۱،۲،۳، راضی نشد پس ۵ شیشه ویسکی خورد بیچار اصلا حالش خوب نبود از بار از بیرون سوار ماشینش شد رفت دم در خونه ات اینا در زد جیهوپ درو باز کن
جیهوپ: تو اینجا چیکار میکنی
کوک: ات کجاست( مستی
جیهوپ: حالت خوبه؟
کوک: گفتم ات کجاست؟( مست
جیهوپ: ات خونه نیس
کوک: کجاست
جیهوپ: نمیدونم
کوک: تو چه برادری هستی میدونی یک هفتس نمیاد مدرسه
جیهوپ: اره میدونم ولی به تو هیچ ربطی نداره چون رابطش با تو تموم شده
کوک مشت زد توی صورت جیهوپ
کوک و جیهوپ همینجوری هم دیگه رو میزدن تا اینکه کوک با چاقو زد تو شکم جیهوپ
شرط
۵لایک
۵کامنت
ویو کوک
الان یک هفتس که ات نمیاد مدرسه چرا نمیاد؟ اتقاقی براش اوفتاده یعنی؟ تهیونگم غایبه نکنه این دوتا باهم رفتن دزدی همچین حقی نداره اصلا به من چه رابطه ما تموم شده یک دفعه یکی داد زد گفت کوک
ی نکته: کوک توی کلاس بود
استاد: جونگکوک (داد
کوک: بله استاد
استاد: حواست کجاست
کوک: ببخشید
استاد: حواستو جمع کن
کوک: چشم
☆استاد ادامه درسو داد که زنگ خونه خورد☆
ویو لایلا
کوک چند روزی کوک توی خودشه و ات و تهیونگ نمیان مدرسه الان ی هفتس ازشون خبری نیس امروز تقمیم گرفتم با کوک حرف بزنم
*لایلا رفت دنبال کوک*
لایلا: کوک
کوک: هوم
لایلا: چرا همش توی خودتی؟
کوک: چیزی نیس
لایلا: یعنی چی که چیزی نیس
کوک: حوصله ندارم فعلا بای
لایلا: صبر کن
کوک: لایلا حوصله ندارم
لایلا: هرچی باشه نو باید با من درمیون بزاری من ذوست دخترتم(عصبی
کوک: لایلا بس نمیکنی(عصبی
لایلا: نه(داد
کوک: سر من داد نزن(داد
لایلا: میزنم(داد
کوک: میخوای بدونی چرا انقدر تو خودمم ها؟(عربده
کوک: چون نگران اتم
لایلا: چی؟
کوک: حالا فهمیدی
لایلا: اگه نمیخواستی باهام تو رابطه باشی این مسخره بازیا چی بود بهم میگفتی بیا جدا شیم نه اینکه بیایی بگی نگران دوست دختر قبلیتی (بغض و داد
کوک: من نگفتم جداشیم گفتم نگرانشم (خونسرد
لایلا: این حرف معنیش یعنی دیگه دوسم نداری الان میرم ببخشید مزاحمت شدم (لایلا داشت میرفت)
کوک: وایسا لایلا
لایلا (وایساد)
کوک: ببخشید
لایلا: باشه میبخشمت ولی میخوام ی کاری کنم
کوک چیکار؟
لایلا: کاری که تو با ات کردی رو منم میخوام الان کنم بیا جدا شیم
کوک: اولن این یه دعوا کوچیک بود دومن تو الان داشتی بخاطره ات با من دعوا میکردی
لایلا: میدونی چرا چون دارم تازه میفهمم که ات چی میکشید
کوک: باشه فقط برو گمشو
(لایلا ی چک زد به کوک گف درست حرف بزن و بعد رفت)
ویو کوک
از دست لایلا خیلی عصبانی شده بودم همین جوری توی خیابونا میچرخیدم ساعت ۷شده بود تصمیم گرفتم برم بار
(رسید بار)
کوک ی ۱،۲،۳، راضی نشد پس ۵ شیشه ویسکی خورد بیچار اصلا حالش خوب نبود از بار از بیرون سوار ماشینش شد رفت دم در خونه ات اینا در زد جیهوپ درو باز کن
جیهوپ: تو اینجا چیکار میکنی
کوک: ات کجاست( مستی
جیهوپ: حالت خوبه؟
کوک: گفتم ات کجاست؟( مست
جیهوپ: ات خونه نیس
کوک: کجاست
جیهوپ: نمیدونم
کوک: تو چه برادری هستی میدونی یک هفتس نمیاد مدرسه
جیهوپ: اره میدونم ولی به تو هیچ ربطی نداره چون رابطش با تو تموم شده
کوک مشت زد توی صورت جیهوپ
کوک و جیهوپ همینجوری هم دیگه رو میزدن تا اینکه کوک با چاقو زد تو شکم جیهوپ
شرط
۵لایک
۵کامنت
۵۴۶
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.