مافیای عاشق PART 2
KOOK
آقای پارک داشت صحبت میکرد که...
ا/ت:پدر..
دختری از پله ها پایین اومد پس اون چیزی که جیمین میخواست بهم نشون بده این بود لبه پایینمو گاز گرفتم و منتظر موندم بیاد پایین
ا/ت:پدر...اممم.... نمیخوای منو به آقایون معرفی کنی؟!
ب.ا:اوه چرا...
ب.ا:اممم دخترم هستن ا/ت
KOOK
اصن حواسم نبود پدر ا/ت داشت چی میگفت فقط اسمشو شنیدم ا/ت فاصله ی چند سانتیمونو از بین برد و اومد سمتم دستش رو آورد جلو،هیچ حرکتی نمیکردم فقط بهش نگاه کردم که ا/ت رفت،هنوز هیچ حرکتی نمیکردم که با ضربه ای جیمین به پهلوم وارد کرد هوشیار شدم
ب.ا: بفرمایید بشینید
کوک:بَ...بله بله
ب.ا:خب،،،آقای جئون دختر من خاطر خواه های زیادی داره و یکی از اون خاطر خواهاش کیم هیون شه هستش(دوست صمیمی کوک)
کوک:هی...هی....هیون؟؟...
ب.ا:بله....میشناسینش؟....
کوک:اممم نه...نه...اسمش برام آشنا بود(لبخند ضایع)
ب.ا:به هر حال،این عشق هیون شه باعث خطره دخترم شده باعث شده همه جا دنبالش باشه حتی یکبار اونو دزدید تا بتونه به زور باهاش ازدواج کنه..!!
کوک:اَ..از من چی میخواید؟؟
ب.ا:ازت میخوام بکشیش
اینم از پارت 2 دوباره میاممممممم𖧷
آقای پارک داشت صحبت میکرد که...
ا/ت:پدر..
دختری از پله ها پایین اومد پس اون چیزی که جیمین میخواست بهم نشون بده این بود لبه پایینمو گاز گرفتم و منتظر موندم بیاد پایین
ا/ت:پدر...اممم.... نمیخوای منو به آقایون معرفی کنی؟!
ب.ا:اوه چرا...
ب.ا:اممم دخترم هستن ا/ت
KOOK
اصن حواسم نبود پدر ا/ت داشت چی میگفت فقط اسمشو شنیدم ا/ت فاصله ی چند سانتیمونو از بین برد و اومد سمتم دستش رو آورد جلو،هیچ حرکتی نمیکردم فقط بهش نگاه کردم که ا/ت رفت،هنوز هیچ حرکتی نمیکردم که با ضربه ای جیمین به پهلوم وارد کرد هوشیار شدم
ب.ا: بفرمایید بشینید
کوک:بَ...بله بله
ب.ا:خب،،،آقای جئون دختر من خاطر خواه های زیادی داره و یکی از اون خاطر خواهاش کیم هیون شه هستش(دوست صمیمی کوک)
کوک:هی...هی....هیون؟؟...
ب.ا:بله....میشناسینش؟....
کوک:اممم نه...نه...اسمش برام آشنا بود(لبخند ضایع)
ب.ا:به هر حال،این عشق هیون شه باعث خطره دخترم شده باعث شده همه جا دنبالش باشه حتی یکبار اونو دزدید تا بتونه به زور باهاش ازدواج کنه..!!
کوک:اَ..از من چی میخواید؟؟
ب.ا:ازت میخوام بکشیش
اینم از پارت 2 دوباره میاممممممم𖧷
۵.۶k
۲۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.