Love sprouted🌱 in hate 🌾🍁🥀 عشق جوانه زده 🌱 در نفرت 🌾🍁🥀
#PaRt_29
دستم رو به یه سمت دیگه کشید اونجا یه تاب بود نشوندم روی اون تاب و خودش پشتم قرار گرفت
&هی هی چیکار میکنی
+چرا از تاب بدت میاد
&نه ولی از اینکه بالاس دریاچست میترسم
+نترس من که هستم
& مطمئن باشم
+اره
آروم شروع کرد به تاب دادنم من ترسو نبودم ولی آنقدر آب دریاچه اونجا زلال بود که میتونستم عمقض رو ببینم
ساعت ۱۱ شب بود که به خونه ی تهیونگ رفتیم در رو باز کرد و من و کشید داخل
+نترس کاری نمیکنم
&اما ت.تهیونگ
+فقط یه شب کاترینم
&ب.باشه ولی من باید خبر بدم که شب نمیام
+باشه عزیزم راحت باش
گوشیم رو برداشتم و به جک زنگ زدم
&الو
_بله
&ای وای خواب بودی
_نه خوب شد بیدارم کردی کارای شرکت مونده
&آها خب جک من امشب خونه نمیام به مامان و بابا بگو تا نگران نباشند جویی هم امشب خودت بخوابون
_من مظلوم من بیگناه آنقدر کار داشته باشم خو ریغم در میاد 😂
&نخیر خجالت بکش برو کارایی که بهت سپردم رو انجام بده
_باشه کاری نداری
&نه فقط یادت نره در خونه هم قفل کنی
_باشه بای
&بای
سرم رو که بالا آوردم تهیونگ با موهای خیس رو به روی من به کانتر آشپزخانه تیکه داده و به من نگاه میکرد
+خب قهوه میخوری
&این وقت شب
+اوهوم
&خودت چی
+من همیشه میخورم
& پس بیار
رفت توی آشپزخونه و با دوتا فنجون قهوه برگشت
&ممنون
+خواهش
رفت جلوی کشاب های میز تلویزیون و دنبال چیزی گشت و یک دفعه آیی گفت
+چه ژانری میبینی
&اومم ترسناک
+مطمئنی
&اره
یه فیلم ترسناک گذاشت که با این عنوان شروع میشد زنی نفرین شده که قسم خورده است خونآشام هارو نابود میکند به نظر جالب می آمد
وسطای فیلم بود که حس کردم چشمام سنگین شده و خوابم میاد
(Thyung)
سر کاترین که روی شونم افتاد فیلم رو قطع کردم خواستم صداش بزنم اما دیدم چطوری خوابیده ترجیح دادم بیدارش نکنم روی دستام بلندش کردم و
_______
دستم رو به یه سمت دیگه کشید اونجا یه تاب بود نشوندم روی اون تاب و خودش پشتم قرار گرفت
&هی هی چیکار میکنی
+چرا از تاب بدت میاد
&نه ولی از اینکه بالاس دریاچست میترسم
+نترس من که هستم
& مطمئن باشم
+اره
آروم شروع کرد به تاب دادنم من ترسو نبودم ولی آنقدر آب دریاچه اونجا زلال بود که میتونستم عمقض رو ببینم
ساعت ۱۱ شب بود که به خونه ی تهیونگ رفتیم در رو باز کرد و من و کشید داخل
+نترس کاری نمیکنم
&اما ت.تهیونگ
+فقط یه شب کاترینم
&ب.باشه ولی من باید خبر بدم که شب نمیام
+باشه عزیزم راحت باش
گوشیم رو برداشتم و به جک زنگ زدم
&الو
_بله
&ای وای خواب بودی
_نه خوب شد بیدارم کردی کارای شرکت مونده
&آها خب جک من امشب خونه نمیام به مامان و بابا بگو تا نگران نباشند جویی هم امشب خودت بخوابون
_من مظلوم من بیگناه آنقدر کار داشته باشم خو ریغم در میاد 😂
&نخیر خجالت بکش برو کارایی که بهت سپردم رو انجام بده
_باشه کاری نداری
&نه فقط یادت نره در خونه هم قفل کنی
_باشه بای
&بای
سرم رو که بالا آوردم تهیونگ با موهای خیس رو به روی من به کانتر آشپزخانه تیکه داده و به من نگاه میکرد
+خب قهوه میخوری
&این وقت شب
+اوهوم
&خودت چی
+من همیشه میخورم
& پس بیار
رفت توی آشپزخونه و با دوتا فنجون قهوه برگشت
&ممنون
+خواهش
رفت جلوی کشاب های میز تلویزیون و دنبال چیزی گشت و یک دفعه آیی گفت
+چه ژانری میبینی
&اومم ترسناک
+مطمئنی
&اره
یه فیلم ترسناک گذاشت که با این عنوان شروع میشد زنی نفرین شده که قسم خورده است خونآشام هارو نابود میکند به نظر جالب می آمد
وسطای فیلم بود که حس کردم چشمام سنگین شده و خوابم میاد
(Thyung)
سر کاترین که روی شونم افتاد فیلم رو قطع کردم خواستم صداش بزنم اما دیدم چطوری خوابیده ترجیح دادم بیدارش نکنم روی دستام بلندش کردم و
_______
۲.۲k
۱۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.