چه اتفاقی افتاد.
_چه_اتفاقی_افتاد.
𝕻𝖆𝖗𝖙_۶
ا/ت: اما نداره برو بیرون
تهیونگ: ب. باشه
ویو تهیونگ
از اونجا رفتم بیرون با سونگ کانگ رفتیم سوار ماشین شدیم.
سونگ کانگ: چه دختر بیشعوری بود.
حالم ازش بهم خورد. اه. اه اه
تهیونگ: هوی. حواست باشه داری راجبش چی میگی.
سونگ کانگ: اینارو تو باید بگی.
تهیونگ: سونگ کانگ الان حوصله بحس کردن ندارم. بیا بریم.
ویو پدر ا/ت
ساعت های4 بود
کارم تمام شد تصمیم گرفتم برم پیش ا/ت.
رفتم سوار ماشین شدم. حرکت کردم سمت بیمارستان.
رسیدم اونجا در زدم وارد اتاق ا/ت شدم.
ا/ت: ب. ب. ب. بابا
پ. ا/ت: دخترم. حالت خوبه.
ا/ت: م. من خوبم.
پدر من معذرت میخوام قول میدم دفع بعد بهترین نمره کلاس رو بگیرم.
پ. ا/ت: چرا عذر خواهی میکنی؟
اونی که باید بکنه منم.
ببنشید اگر این مدت ها بهت سخت گرفتم.
ا/ت: ب. بابا خودتی؟
پ. ا/ت: ار خودمم. اون پسره دیروز بهم ی حرفی زد که از خودم خیلی پشیمون شدم.
ا/ت: اشکالی نداره.
یهو دکتر امد.
دکتر: خانم ا/ت شما مرخصید.
پ. ا/ت: ممنونم.
بریم ا/ت.!؟
ا/ت: بریم
𝕻𝖆𝖗𝖙_۶
ا/ت: اما نداره برو بیرون
تهیونگ: ب. باشه
ویو تهیونگ
از اونجا رفتم بیرون با سونگ کانگ رفتیم سوار ماشین شدیم.
سونگ کانگ: چه دختر بیشعوری بود.
حالم ازش بهم خورد. اه. اه اه
تهیونگ: هوی. حواست باشه داری راجبش چی میگی.
سونگ کانگ: اینارو تو باید بگی.
تهیونگ: سونگ کانگ الان حوصله بحس کردن ندارم. بیا بریم.
ویو پدر ا/ت
ساعت های4 بود
کارم تمام شد تصمیم گرفتم برم پیش ا/ت.
رفتم سوار ماشین شدم. حرکت کردم سمت بیمارستان.
رسیدم اونجا در زدم وارد اتاق ا/ت شدم.
ا/ت: ب. ب. ب. بابا
پ. ا/ت: دخترم. حالت خوبه.
ا/ت: م. من خوبم.
پدر من معذرت میخوام قول میدم دفع بعد بهترین نمره کلاس رو بگیرم.
پ. ا/ت: چرا عذر خواهی میکنی؟
اونی که باید بکنه منم.
ببنشید اگر این مدت ها بهت سخت گرفتم.
ا/ت: ب. بابا خودتی؟
پ. ا/ت: ار خودمم. اون پسره دیروز بهم ی حرفی زد که از خودم خیلی پشیمون شدم.
ا/ت: اشکالی نداره.
یهو دکتر امد.
دکتر: خانم ا/ت شما مرخصید.
پ. ا/ت: ممنونم.
بریم ا/ت.!؟
ا/ت: بریم
۳.۱k
۰۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.