فیک من بخاطر تو میمیرم:پارت یازده
یهو اومد رو تختو کنارم نشست..اروم لبشو گذاشت رو لبام و میبوسید الان اینکاراش واسه اینه که عذاب وجدانش تموم شه یا اینکه سویون میگفت موودی یا مسته یا یچی زده؟با دستاش سرم رو به سمت صورتش گرفت که همراهیش کنم..منم بدم نمیومد پس همراهیش کردم.وقتی داشت شلوارشو در میوورد باز ترسیدم..من فعلن حق اعتراض ندارم..اما قرار نیست تا اخر اینجوری باشه..شلوارشو کشید پایین مال منم اروم در اورد و دیکشو برخلاف دفعه ی قبل اروم واردم کرد و روم خیمه زد تو چشمام نگاه میکرد
کوک:هر وقت عادت کردی بگو
منی که فقط داشتم ناله میکردم از تغییر موودش تعجب کردم..یکم گذشت و به سایز دیکش عادت کردم
میا:اروم..لطفا اروم انجامش بده
کوک هم خیلی اروم و با ملایمت ضربه میزد..بعد از چند مین باهم کام کردیم و کوک ازم جدا شد..باورم نمیشه..اون..اون فقط بخاطر من اومده بود؟بعد از اینکه لباساشو درست کرد از اتاق رفت..پشماممم باید تو تاریخ ثبت بشه.. ظاهرا مست نبود چیزی ام نزده بود چرا انقد یه دفعه ای مودش تغییر کرد؟ساعت هفت اینجورا که برام شام اوردن یونا اومد پیشم و باهم خابیدیم...نصف شب یه صدا های عجیبی شنیدیم و یونا رو بیدار کردم..
میا:یونا..یونا پاشو ببین چخبره
یونا:ها،چخبرههه
میا:نمیدونم بریم ببینم چیشد
یونا:تو یکی خجالت نمیکشی؟از اخرین باری که فضولی کردی نمیتونی راه بری.. ادب نمیشی که
میا:چرند نگو..پاشو بریم
یونا رو مجبور کردم بلند شه خودمم بزور بلند شدمو لنگان لنگان پشت سرش میرفتم تا به صدا برسم،یونا چهره ی مرده رو دید و بزور منو کشوند سمت اتاق و درو قفل کرد.
میا:چیشده،اون کیه؟
یونا:اون..اون یکی از آدمای دونگ ووکه
میا:اون دیگه کیه؟
یونا:باعث و بانی همه ی مشکلا،دونگ ووک داداش مینهوعه(همون که کبوتر کوک رو کشت)
کوک:هر وقت عادت کردی بگو
منی که فقط داشتم ناله میکردم از تغییر موودش تعجب کردم..یکم گذشت و به سایز دیکش عادت کردم
میا:اروم..لطفا اروم انجامش بده
کوک هم خیلی اروم و با ملایمت ضربه میزد..بعد از چند مین باهم کام کردیم و کوک ازم جدا شد..باورم نمیشه..اون..اون فقط بخاطر من اومده بود؟بعد از اینکه لباساشو درست کرد از اتاق رفت..پشماممم باید تو تاریخ ثبت بشه.. ظاهرا مست نبود چیزی ام نزده بود چرا انقد یه دفعه ای مودش تغییر کرد؟ساعت هفت اینجورا که برام شام اوردن یونا اومد پیشم و باهم خابیدیم...نصف شب یه صدا های عجیبی شنیدیم و یونا رو بیدار کردم..
میا:یونا..یونا پاشو ببین چخبره
یونا:ها،چخبرههه
میا:نمیدونم بریم ببینم چیشد
یونا:تو یکی خجالت نمیکشی؟از اخرین باری که فضولی کردی نمیتونی راه بری.. ادب نمیشی که
میا:چرند نگو..پاشو بریم
یونا رو مجبور کردم بلند شه خودمم بزور بلند شدمو لنگان لنگان پشت سرش میرفتم تا به صدا برسم،یونا چهره ی مرده رو دید و بزور منو کشوند سمت اتاق و درو قفل کرد.
میا:چیشده،اون کیه؟
یونا:اون..اون یکی از آدمای دونگ ووکه
میا:اون دیگه کیه؟
یونا:باعث و بانی همه ی مشکلا،دونگ ووک داداش مینهوعه(همون که کبوتر کوک رو کشت)
۲۸.۵k
۱۱ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.