کتابدار مدرسه
کتابدار مدرسه
پارت۳
نامجون: میدونی چند روز پیش که داشتم باهاش صحبت میکردم اون بهم گفت.
نویان: *نه نباید اتفاق بیوفته من نه نه*
نامجون: هعی نویان حالت خوبه؟ چرا تو فکری؟
نویان: نه نه اوکیم اها اره راستش یکم شک شدم .
نامجون: اره خیلی خوبه من امروز بهش میگم( خوشحال)
نویان: ها.... نه .... چیز ینی باشه ، باشه( ترسیده)
نامجون: مطمعنم خیلی خوشحال میشه.( خنده)
ویو نویان
نه نه نباید این اتفاق بیوفته این اتقاق نباید بیوفته.
من عاشق نامجونم نه شوگا اگه شوگا عاشقم بشه من بدبخت میشم( گریه)
(دوهفته بعد)
با امروز ۸ روز میشه که با شوگام اون همش داره بهم توجه میکنه من میتونم عشق رو توی چشمام ببینم ولی من چی؟ من عاشقش نیستم.
شوگا: بیب به چی فکر میکنی؟
نویان: ام هیچی( لبخند)
شوگا: اوه راستی بهت گفتم نامجون و شینا از هم جدا شدن.
نویان: چی جدا شدن؟
شوگا: اره نامجون حالش بده ، خیلی بهم ریخته.
نویان: چرا از هم جدا شدن؟! مگه اونا جونشون رو برای هم نمیدادن چی شد پس؟
شوگا: مثل اینکه شیما به نامجون خیانت کرده و نامجون رو بازی داده.
نویان: اوه چه بد!!
شوگا: ولی شینا هنوز دنبال نامجون هست با شماره های مختلف به اون زنگ میزنه ولی نامجون جوابش رو نمیده.
نویان: کار درستی میکنه.
شوگا: بیب حالت خوبه به نظر میاد گرفته ای؟
نویان: ام نه خوبم فقط کمی دلم در میکنه.
شوگا: ایگووووو نکنه عادت ماهانه شدی؟
نویان: اهوم.. دلم در میکنه.
شوگا: ای خداااااا گربه کوچولو رو ببین.
نویان: یااااا من نه گربم نه کوچولو( اخم کیوت)
شوگا: خودتو.......
میشه لایک حمایت کنی؟
پارت۳
نامجون: میدونی چند روز پیش که داشتم باهاش صحبت میکردم اون بهم گفت.
نویان: *نه نباید اتفاق بیوفته من نه نه*
نامجون: هعی نویان حالت خوبه؟ چرا تو فکری؟
نویان: نه نه اوکیم اها اره راستش یکم شک شدم .
نامجون: اره خیلی خوبه من امروز بهش میگم( خوشحال)
نویان: ها.... نه .... چیز ینی باشه ، باشه( ترسیده)
نامجون: مطمعنم خیلی خوشحال میشه.( خنده)
ویو نویان
نه نه نباید این اتفاق بیوفته این اتقاق نباید بیوفته.
من عاشق نامجونم نه شوگا اگه شوگا عاشقم بشه من بدبخت میشم( گریه)
(دوهفته بعد)
با امروز ۸ روز میشه که با شوگام اون همش داره بهم توجه میکنه من میتونم عشق رو توی چشمام ببینم ولی من چی؟ من عاشقش نیستم.
شوگا: بیب به چی فکر میکنی؟
نویان: ام هیچی( لبخند)
شوگا: اوه راستی بهت گفتم نامجون و شینا از هم جدا شدن.
نویان: چی جدا شدن؟
شوگا: اره نامجون حالش بده ، خیلی بهم ریخته.
نویان: چرا از هم جدا شدن؟! مگه اونا جونشون رو برای هم نمیدادن چی شد پس؟
شوگا: مثل اینکه شیما به نامجون خیانت کرده و نامجون رو بازی داده.
نویان: اوه چه بد!!
شوگا: ولی شینا هنوز دنبال نامجون هست با شماره های مختلف به اون زنگ میزنه ولی نامجون جوابش رو نمیده.
نویان: کار درستی میکنه.
شوگا: بیب حالت خوبه به نظر میاد گرفته ای؟
نویان: ام نه خوبم فقط کمی دلم در میکنه.
شوگا: ایگووووو نکنه عادت ماهانه شدی؟
نویان: اهوم.. دلم در میکنه.
شوگا: ای خداااااا گربه کوچولو رو ببین.
نویان: یااااا من نه گربم نه کوچولو( اخم کیوت)
شوگا: خودتو.......
میشه لایک حمایت کنی؟
۹.۶k
۰۹ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.