وقتی دکتر بود و تو خدمتکارش
پارت : 5
اع سالن بیرون اومدم تا..
اقای پارک صدام زد
+ببخشید امری داشتید
_عامم میخواید برسونمتون
+نه زحمتتون میشه
_نه بابا چه زحمتی
+پس ممنون میشم منو برسوند
_عاا حتما..
هردو سوار ماشین شدن..
ات خواست صندلی عقب بشینه
ولی با اسرار اقای پارک
رفت جلو نشست(منظور رفت صندلی جلو ماشین🗿)
ات ادرس خونش رو داد
و از ماشین پیاده شد
جیمین ویو
ات از سوار ماشین پیاده شد
منم منتظر وایستادم تا بره خونش
انگار به نظر میرسید داخل اپارتمان زندگی میکرد
منم رفتم سمت خونه
ویو ا.ت
بعد از پیاده شدنم
رفتم خونه اما نمیدونم
برای چی داخل ماشین بود
و بهم نگا میکرد
بیخیال شدم و رفتم
یک دوش ۱۵ مینی گرفتم یکم استراحت کردم بعدش برا خرید رفتم بیرون
بعد رفتم مارکت
خواستم برم چند تا مواد غذایی برای شامم بردارم ک یهو....
خمارییی😈👏🏻
اع سالن بیرون اومدم تا..
اقای پارک صدام زد
+ببخشید امری داشتید
_عامم میخواید برسونمتون
+نه زحمتتون میشه
_نه بابا چه زحمتی
+پس ممنون میشم منو برسوند
_عاا حتما..
هردو سوار ماشین شدن..
ات خواست صندلی عقب بشینه
ولی با اسرار اقای پارک
رفت جلو نشست(منظور رفت صندلی جلو ماشین🗿)
ات ادرس خونش رو داد
و از ماشین پیاده شد
جیمین ویو
ات از سوار ماشین پیاده شد
منم منتظر وایستادم تا بره خونش
انگار به نظر میرسید داخل اپارتمان زندگی میکرد
منم رفتم سمت خونه
ویو ا.ت
بعد از پیاده شدنم
رفتم خونه اما نمیدونم
برای چی داخل ماشین بود
و بهم نگا میکرد
بیخیال شدم و رفتم
یک دوش ۱۵ مینی گرفتم یکم استراحت کردم بعدش برا خرید رفتم بیرون
بعد رفتم مارکت
خواستم برم چند تا مواد غذایی برای شامم بردارم ک یهو....
خمارییی😈👏🏻
۱۰.۱k
۲۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.